عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



سلام دوستان عزیز امیدوارم از دیدن سایت راضی شده باشید

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آلامتو سرزمین همیشه زنده و آدرس alamto64.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 22
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 22
بازدید ماه : 23
بازدید کل : 13548
تعداد مطالب : 39
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



Alternative content



*دريافت كد اين آهنگ برای وبلاگ*



آمار مطالب

:: کل مطالب : 39
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 22
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 22
:: بازدید ماه : 23
:: بازدید سال : 509
:: بازدید کلی : 13548

RSS

Powered By
loxblog.Com

عروس زاگرس................

نگفته هایی در مورد شهر سوخته در جنوب شرقی ایران
یک شنبه 11 تير 1391 ساعت 8:47 | بازدید : 530 | نوشته ‌شده به دست ربیع اله نوری | ( نظرات )

 

 تا چندی پیش بسیاری از تاریخ شناسان سومرهای را دارای قدیمی ترین تمدن جهان می دانستند که در جنوب عراق امروزی زندگی میکردند. تاریخ شناسان قدیم نوشته اند که سومری ها ۴۵۰۰ سال پیش از میلاد، اولین مدنیت بشری را در این نقطه از جهان به وجود آورده اند.
اما یک پژوهشگر تاریخ، بر پایه اسناد و مدارکی که بدست آورده، در چند سخنرانی در آمریکا و اروپا، شهر سوخته را گهواره تمدن جهان اعلام کرده و می گوید: «کهن ترین تمدن در جنوب شرقی ایران و شهرسوخته وجود داشته است.» این فرضیه پیش از این نیز مطرخ شده بود اما اکنون مدارک تازه تری در این زمینه بدست آمده است.
این تمدن نزدیک به هفت هزار سال پیش در جنوب شرقی ایران در کنار حریر رود، شهر سوخته، اسپیددژ پدید آمد و کهن ترین سکونت گاه  بشر و مرکز تجارت و هنر و درحقیقت پلی بین فرهنگ ها و تمدن های دیگر بوده است.
  این یک نظریه جدید در مورد پیدایش تاریخ و تمدن بشری است.
  پیشتر از این می گفتند که سومری ها قدیمی ترین تمدن بشری را دارند. اما الان با پژوهش هایی که انجام گرفته به این باور و دریافت رسیده اند که ایرانی ها قدیمی ترین تمدن بشری را به وجود آورده اند.
 قدیمی ترین خط جهان که تا کنون تصور می شد که در سومر به وجود آمده است، در «کُنار صندل» پیدا شده است که ۳۰۰ سال از تمام خطوط باقیمانده جهان کهن تر است.
قدیمی ترین اسطوره جهان، گیلگمش، بر روی صدها جام زر از اینجا به جاههای دیگر راه پیدا کرده است.
بزرگترین و قدیمی ترین زیگورات جهان ، یعنی نیایشگاه و رصد خانه قدیمی دنیا در این منطقه و در فضایی به اندازه چهارصد متر در چهارصد متر بنا شده بوده است.
اولین نقاشی متحرک دنیا به شکل یک بز و درخت اولین بار بر روی یک ظرف در این منطقه پیدا شده است و از نظر پزشکی بسیار پیشرفت کرده بوده است.
نخستین چشم مصنوعی دنیا را در کاسه سر یک اسکلت در یک گور در آنجا یافته اند و اینها درحقیقت متعلق به دوران گذار به عصر برنج بوده است.
ما کوره های ذوب مس بسیاری را در آنجا یافتیم و در حقیقت می شود گفت که قدیمی ترین فلزکاران جهان نیز در این منطقه می زیسته اند.
 برای اولین بار هرمز رسام، یک ایرانی تبار موصلی که بعدها به بریتانیا رفت و درحقیقت لوح حقوق بشر کوروش را هم ایشان کشف کرد و دانش آموخته دانشگاه آکسفورد بود، برای اولین بار لوحه های گیلگمش را یافت و بعدها ... آلمانی آن را رمز خوانی کرد و در سال ۱۸۷۲ جورج اسمیت آنها را به انگلیسی ترجمه کرد.
لوحه های گیلگمش ۱۲ لوحه اند که در کتابخانه آشور به همراه ۳۰ هزار لوحه دیگر نگهداری می شد و این کتابخانه در سال ۱۸۴۹ کشف شد.
 شهر سوخته یکی از مهمترین مراکز این تمدن بوده است. لایه هایی که برداشت شده است تا شش هزار سال تاریخ این شهر را نشان می دهد.
تا به حال در چهار دوره مختلف آن منطقه مورد کاووش های باستان شناسی قرار گرفته است. وسایل آرایشی بسیار زیاد ، ۱۲ نوع پارچه یک جواهرسازی بی مانند، سفال گری بسیار کم نظیر و شهرسازی بسیار مدرن که محله های امن و ساختمان سازی بسیار پیشرفته را نشان می دهد در این کاووش ها کشف شده است.
شهر سوخته در واقعی یکی از مراکز این تمدن است که آن را تمدن ارتا نام گذری کرده اند.
در گل نوشته ای سومری به این تمدن ارتا اشاره شده است. در این گلنوشته ها نوشته شده که در شرق سومر تمدنی وجود دارد که از عظمت این تمدن یاد شده است.
شهر سوخته در ایران کنونی و در نزدیکی شهر زابل است. البته بسیای از اشیا این شهر غارت شده است. نزدیک به چهار هزار گور در آنجا وجود داشته که حدس زده می شود که در هر کدام بیش از ۲۵ شیئی باستانی وجود داشته است ولی بخش بزرگی از این اشیاء متاسفانه به وسیله افراد بومی و قاچاقچیان غارت شده است.
الان موزه ها و حراجی های سراسر دنیا پر است از اشیاء بی مانند و بی نظیر این تمدن.

|
امتیاز مطلب : 111
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
داستان اعدام بابک خرمدین بدست اعراب جاهل
یک شنبه 11 تير 1391 ساعت 8:44 | بازدید : 656 | نوشته ‌شده به دست ربیع اله نوری | ( نظرات )

 

حتما درباره ی بابک خرمدین تا کنون شنیده اید!
سردار بزرگ ایرانی که از آذربایجان کنونی بر علیه حکومت اعراب که پس از حمله شان به ایران به پاکرده بودن به پا خاست...
ولی ماجرا به همینجا ختم نمی شود!
بابک خرمدین نماد وفاداری به ایران است!
او به همراه مازیار بر علیه حکومت اعراب قیام کرد و سر انجام به دست ناپاک ترین و دجال ترین حاکم بنی عباس پس از تحمل زجر بسیار کشته شد.
کشته شدن بابک همواره یکی از رویداد هاییست که در آن اوج وفاداری و پایبندی به میهن پاکمان ایران دیده می شود.
بابک بدون شک یکی از اسطوره های تاریخ ایران زمین است.
و اعدامش بدون شک یکی از تلخ ترین رویدادهاست
روز قبل از اعدام،خلیفه با بزرگان دربارش مشورت کرد که چگونه بابک را درشهر بگرداند و به مردم نشان بدهد تا همه بتوانند وی را ببینند.
بنا بر نظر یکی از درباریان قرار برآن شد که وی را سوار بر پیلی کرده در شهر بگردانند.
پیل را با حنا رنگ کردند و نقش و نگار بر آن زدند؛ و بابک را در رختی زنانه و بسیارزننده و تحقیرکننده برآن نشاندند و درشهر به گردش درآوردند.
پس ازآن مراسم اعدام بابک با سروصدای بسیار زیاد با حضور شخص خلیفه برفراز سکوی مخصوصی که برای این کار دربیرون شهر تهیه شده بود، برگزار شد.
برای آنکه همه‌ی مردم بشنوند ....
که اکنون دژخیم به بابک نزدیک میشود و دقایقی دیگر بابک اعدام خواهد شد، چندین جارچی در اطراف و اکناف با صدای بلند بانگ میزدند نَوَد نَوَد این اسمِ دژخیم بود و همه او را میشناختند.
ابن الجوزی می نویسد که وقتی بابک را برای اعدام بردند خلیفه درکنارش نشست و به او گفت: تو که این همه استواری نشان میدادی اکنون خواهیم دید که طاقتت دربرابر مرگ چند است.
بابک گفت: خواهید دید.
چون یک دست بابک را به شمشیر زدند، بابک با خونی که از بازویش فوران میکرد صورتش را رنگین کرد. خلیفه از او پرسید: چرا چنین کردی؟ بابک گفت: وقتی دست هایم را قطع کنند خون های بدنم خارج می شود و چهره‌ام زرد می شود، و تو خواهی پنداشت که رنگ رویم از ترسِ مرگ زرد شده است
چهره‌ام را خونین کردم تا زردیش دیده نشود.
به این ترتیب دستها و پاهای بابک را بریدند . چون بابک بر زمین درغلتید، خلیفه دستور داد شکمش را پاره کنند.
پس از ساعاتی که این حالت بربابک گذشت، دستور داد سرش را از تن جدا کند.
پس از آن چوبه‌ی داری در میدان شهر سامرا افراشتند و جسد بابک را بردار زدند، و سرش را خلیفه به خراسان فرستاد.
آخرین گفتار بابک چنین بوده است:
تو ای معتصم خیال مکن که با کشتن من فریاد استقلال طلبی ایرانیان را خاموش خواهی کرد من لرزه ای بر ارکان حکومت عرب انداخته ام که دیر یا زود آن را سرنگون خواهد نمود.
تو اکنون که مرا تکه تکه می کنی هزاران بابک در شمال و شرق و غرب ایران ظهور خواهد کرد و قدرت پوشالی شما پاسداران جهل و ستم را از میان بر خواهد داشت.
این را بدان که ایرانی هرگز زیر بار زور و ستم نخواهد رفت و سلطه بیگانگان را تحمل نخواهد کرد من درسی به جوانان ایران داده ام که هرگز آنرا فراموش نخواهند کرد.
من مردانگی و درس مبارزه را به جوانان ایران آموختم و هم اکنون که جلاد تو شمشیرش را برای بریدن دست و پاهای من تیز میکند صدها ایرانی با خون بجوش آمده آماده طغیان هستند.
مازیار هنوز مبارزه میکند و صدها بابک و مازیار دیگر آماده اند تا مردانه برخیزند و میهن خویش را از دست متجاوزان و یوغ اعراب بدوی و مردم فریب برهانند.
اما تو ای افشین . . . در انتظار و بدین سان نخست دست چپ بابک بریده شد و سپس دست راست او و بعد پاهایش و در نهایت دو خنجر در میان دنده هایش فرو رفت و آخرین سخنی که بابک با فریادی بلند بر زبان آورد این بود:
پاینده ایران...
روز اعدام بابک خرمدین و تکه تکه کردن بدنش در تاریخ 2 صفر سال 223 هجری قمری انجام گرفت که مسعودی در کتاب مشهور مروج الذهب این تاریخ را برای ایرانیان بسیار مهم دانسته است اعدام بابک چنان واقعه‌ی مهمی تلقی شد که محل اعدامش تا چند قرن دیگر بنام خشبه‌ی بابک یعنی چوبه‌ی دار بابک در شهرِ سامرا که در زمان اعدام بابک پایتخت دولت عباسی بود شهرت همگانی داشت و یکی از نقاط مهم و دیدنی شهر تلقی می شد.
برادر بابک یعنی آذین را نیز خلیفه به بغداد فرستاد و به نایبش در بغداد دستور نوشت که اورا مثل بابک اعدام کند.
طبری می نویسد که وقتی دژخیم دستها و پاهای برادر بابک را می‌بُرید، او نه واکنشی از خودش بروز میداد و نه فریادی برمی‌آورد. جسد این مرد را نیز در بغداد بردار کردند.
معتصم خلیفه عباسی، چنانکه نظام الملک در سیاست نامه خود می نویسد به شکرانه آنکه سه سردار مبارز ایرانی، بابک ، مازیار و افشین که هر سه آنها به حیله اسیر شده بودند به دار آویخته بود،مجلس ضیافتی ترتیب داده بود

|
امتیاز مطلب : 118
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25