عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



سلام دوستان عزیز امیدوارم از دیدن سایت راضی شده باشید

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آلامتو سرزمین همیشه زنده و آدرس alamto64.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 5
بازدید کل : 13530
تعداد مطالب : 39
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



Alternative content



*دريافت كد اين آهنگ برای وبلاگ*



آمار مطالب

:: کل مطالب : 39
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 4
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 4
:: بازدید ماه : 5
:: بازدید سال : 491
:: بازدید کلی : 13530

RSS

Powered By
loxblog.Com

عروس زاگرس................

دیدنیهای سیروان(نرگسه)
پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391 ساعت 10:36 | بازدید : 456 | نوشته ‌شده به دست ربیع اله نوری | ( نظرات )

 


|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
سیروان زیبا
پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391 ساعت 9:16 | بازدید : 381 | نوشته ‌شده به دست ربیع اله نوری | ( نظرات )


|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
شهر سیروان از دیار آلامتو
پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391 ساعت 8:58 | بازدید : 427 | نوشته ‌شده به دست ربیع اله نوری | ( نظرات )

دیدنیهای سیروان


|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
دیدنهای سیروان
چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391 ساعت 11:49 | بازدید : 359 | نوشته ‌شده به دست ربیع اله نوری | ( نظرات )

 


|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
دیدنیهای سیروان
چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391 ساعت 11:39 | بازدید : 384 | نوشته ‌شده به دست ربیع اله نوری | ( نظرات )

این تصویر مطعلق به تنگه سازبن از توابع شهرستان سیروان از استان ایلام می باشد 


|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
پرورش توام ماهی
چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391 ساعت 11:37 | بازدید : 405 | نوشته ‌شده به دست ربیع اله نوری | ( نظرات )

|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
پرورش قارچ خوراکی
چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391 ساعت 11:32 | بازدید : 329 | نوشته ‌شده به دست ربیع اله نوری | ( نظرات )
 
با آگاهی از اهمیت کشت و زرع و توجه به این مطلب که بخش کشاورزی حدود 27% از تولید ناخالص ملی و 80% از محصولات اساسی مورد نیاز کشور را تولید کرده و در صادرات غیر نفتی نیز سهمی معادل 40% دارا می‌باشد، در می یابیم که بخش کشاورزی در هر کشوری می‌تواند نقش بسیار مهمی را در تولید ناخالص ملی آن کشور ایفا کند. این امر نیز از طریق تولید محصولات کشاورزی، مصرف در داخل و صادرات به سایر کشورها و ایجاد زمینه های اشتغال زایی امکانپذپر است. پس حفظ و توسعه این بخش باید در سر لوحه اهدافمان قرار گیرد.
رشد سریع این بخش علاوه بر دارا بودن اهمیت در بهبود کیفیت زندگی 40% از مردم جهان که از راه کشاورزی امرار معاش می‌کنند، برای تضمین عرضه کافی مواد غذایی تمام ملل جهان که جمعیت آنها با سرعت زیادی در حال رشد است، ضروری است.


خوب است بدانیم ترویج و آموزش کشاورزی، اهرم عمران روستایی و بازوی قوی توسعه کشاورزی است که این دو نیز خود بخشی از عمران ملی محسوب می‌شوند و بدون توسعه کشاورزی، عمران ملی یا امکانپذیر نبوده و یا لااقل در کشورهای جهان سوم با دشواری همراه است. لذا آموزش و ترویج کشاورزی از ضروریات است چون موجب تسهیل پذیرش تکنولوژی مناسب و روشهای جدید کشت و کار توسط کشاورزان و روستاییان شده و باعث می‌شود که آنها سطح تولیدات خود را افزایش دهند.


پرورش قارچ خوراکی یکی از این تکنولوژی هاست که توسط ترویج و توسعه آن می‌توان گام مؤثری در تأمین مواد غذایی، ایجاد اشتغال جنبی مناسب و افزایش سطح درآمد کشاورزان برداشت. البته این تکنولوژی جوان در شهرهای بزرگ ایران با تأسیس کشت و صنعت های تولید قارچ بخصوص در اطراف تهران و با توجه به مناسب بودن شرایط جوی در اکثر نقاط ایران، در کشور ما در حال توسعه زیادی است. در استان های خراسان، کرمان، چهار محال و بختیاری، کرمانشاه، خوزستان، مازندران، اصفهان و یزد نیز مراکز کشت قارچ موجودند.
از لحاظ تولید قارچ در سطح جهان نیز چین با تولید سالیانه 2245800 تن، فرانسه با 232000 تن، هلند با 165350 تن، ایتالیا با 102000 تن، ژاپن با 336430 تن، انگلستان با 118000 تن، آمریکا با 344717 تن، کشورهای عمده تولید کننده جهان می باشند و کلاً در جهان سالانه 4264286 تن تولید قارچ داریم.

تقسیم بندی قارچها از نظر نوع دریافت مواد غذایی

الف – تجزیه کننده اولیه: قارچهایی که قادر باشند مواد اولیه را خود تجزیه کنند و مواد غذایی خود را بدست آورند.
ب – تجزیه کننده ثانویه: قارچهایی که محتاج به یک سری میکروارگانیزمهایی هستند تا محیط کشت را تجزیه کنند تا قارچ بتواند روی محیط کشت تجزیه شده رشد کند.
تقسیم بندی قارچها از لحاظ نوع زندگی
الف – انگل: قارچهایی که روی موجودات زنده دیگر زندگی می کنند و غذای خود را بدست می‌آورند.
ب – همزیستی: برخی از قارچها بصورت همزیست با ریشه گیاهان هستند که به این قارچها میکوریزا می‌گویند.
ج – ساپروفیت (گندروی): قارچهایی که روی محیطهای مرده رشد می‌کنند.

قارچها موجوداتی هستند که از ادوار قدیم با انسان بوده اند. سوابق فسیلی آنها به دوران پر کامبرین و دونین بر می‌گردد. تاریخ مصرف قارچ های خوراکی بعنوان غذا و دارو به زمانی بسیار دور برمی‌گردد و حتی انسان های نخستین از خواص ویژه قارچ ها اطلاع داشتند. آزتک ها از قارچها بعنوان مواد توهم زا در فالگیری استفاده می‌کردند و قارچ را گوشت خدا Gods flesh می‌نامیدند. نوشابه مستی‌آور سوما نیز چیزی جز عصاره آمانیتا موسکاریای سمی نبوده که از گروه قارچ های کلاهکدار است. در کتب پزشکی هند باستان، سامهیتا قارچ ها را به سه دسته خوراکی، سمی و دارویی تقسیم کرده اند. یک نوع قارچ کوچک بنام پسیلوسیپ مورد استفاده سرخپوستان آمریکا بوده که برای ازدیاد بینایی استفاده می‌شده. وایکینگها در شمال اروپا قارچ نیمه سمی و گیج کننده می‌خوردند و حالتی شبیه نیمه مستی به آنها دست می‌داد.
پرورش قارچهای خوراکی حدوداً به 20 قرن پیش در ژاپن و چین بر می‌گردد. کاشت قارچ در گلخانه اولین بار در سوئد در سال 1754 میلادی ابداع شد.

قارچ از آن پدیده های عجیبی است که (بنا به خاصیت اصلی خودش) یکباره و در عرض چند سال روی دستورهای غذایی سراسر کشور سبز شده و جای خوبی را باز کرده است.

یعنی باید گفت حدود 20تا 30سال پیش تعداد انگشت شماری در کشور چیزی به اسم قارچ خورده بودند و می دانستند چه مزه ای دارد و یا اصلا تصوری این چنینی از کشت قارچ داشتند. در میان حدود هزار نوع قارچ که در دنیا وجود دارد، ممکن است فقط 40نوع آن غیرسمی باشد که از این تعداد 10تا 15نوع قابل پرورش است.

از این انواع 2دسته اصلی وجود دارد: تجزیه کنندگان اولیه (که فقط وقتی روی مواد آلی قرار می گیرند قادرند آن را تجزیه کرده ، نیاز غذایی خود را برطرف کنند) و تجزیه کنندگان ثانویه (که نمی توانند مستقیما مواد را از محیط بگیرند) برای دسته دوم باید مواد غذایی را قبلا تجزیه کرده و در اختیار آنها قرار داد. قارچ دکمه ای یکی از انواع قارچهای قابل کشت است که تجزیه کننده ثانویه بوده و باید برایش بستر غذایی تهیه شود. بهترین نوع بستر آن کمپوستی حاصل از بقایای گیاهی است و کاه و کلش گندم و برنج می تواند چنین نقشی را (البته پس از اضافه کردن مقادیری آب و کود به آن) داشته باشد. در سیستم های صنعتی از سالنهایی با ابعاد مشخص استفاده می شود و در سیستم استیلاژ یا قفسه ای که کمپوست را در قفسه هایی بذرکاری می کنند روش دوم است و در نهایت سیستم کیسه ای که در آن از کیسه های نایلونی استفاده می شود. برای تولید یک کلونی خوب و مطلوب از قارچ باید داخل این بستر مایه زنی شود، مایه قارچ (یا همان هاگ خودمان) شامل میسلیوم یا ریسه های قارچ (انشعابات شاخه مانند) است ، اگر زیر کلاهک قارچ دقت کنید تیغه هایی به نام لامل و داخل آنها هاگهای قارچ را خواهید دید. این هاگها را در آزمایشگاه کشت می دهند و از آن میسلیوم به دست می آورند. برای تهیه آنچه در بازار به بذر قارچ معروف است دانه گندم پخته شده را استریلیزه کرده.

میسلیوم های مورد نظر را با گندمها مخلوط می کنند. اگر چنین مخلوطی را در شرایط استریل به مدت حداکثر 2هفته قرار دهیم قشر نازکی از میسلیوم روی تمام دانه های گندم تشکیل می شود. پس چیزی که به عنوان بذر قارچ معرفی می شود درواقع ملقمه ای از بذر غلات و میسلیوم قارچهاست وگرنه هیچ قارچی وجود ندارد که بتواند بذر تولید کند. یک اصل علمی هست که می گوید: قارچها حد فاصل میان حیوانات و گیاهان هستند: بگذریم که این اصل علمی همیشه در حال تغییر و تحول است ، اما بهتر است باور کنیم در خیلی موارد چنین ویژگی ای در قارچها کاملا دیده می شود؛ هر چند قارچ دکمه ای متداول ترین نوع قارچ مصرفی در ایران است اما انواع دیگری قارچ خوراکی نظیر قارچ صدفی و... هم طرفداران خاص خود را دارد. پروتئین قارچ خوراکی از نظر رژیم غذایی پایین تر از پروتئین گوشت است ، چون بعضی از اسیدهای آمینه موجود در آن کمتر از گوشت است ، از نظر دارا بودن پروتئین ، قارچ چیزی میان گوشت و سبزیهاست.

ترکیبات قندی قارچ خوراکی نسبت به سبزیهایی مثل هویج و کلم بروکلی کمتر است این ویژگی و میزان انرژی متعادلی که مصرف قارچ به همراه دارد، سبب شده امکان استفاده از آن در رژیمهای غذایی کم انرژی به بهترین شکل فراهم شود و این در حالی است که مقدار لیپید یا به قولی چربی موجود در قارچ خوراکی نسبتا کم است ، با این اوصاف باید گفت قارچها علی رغم ترکیبات مفیدی که دارند آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفته اند. براساس تحقیقات مصرف 100گرم قارچ خوراکی تازه می تواند بیش از یک چهارم نیاز روزانه افراد بالغ به ویتامین های محلول در آب را تامین کند ، خصوصیات دارویی قارچها در طول تاریخ مورد توجه اقوام و ملل مختلف بوده و در بسیاری از کشورها نقش مهمی در درمان سرطان به عهده داشته است ، مطالعات جدید خواص ضد توموری قارچ را هم مورد تایید قرار می دهند.

پس از جنگ جهانی دوم میزان کل تولید قارچ خوراکی در سطح جهان افزایش داشته است در دهه 70 در قرن بیستم رشد 3/6 درصدی افزایش کشت قارچ رکورد ثبت شده قابل توجهی بوده است ، البته ویژگی خاص پرورش و کشت قارچ در فضای بسته در نگاه اول خیلی ها را برای پولدار شدن وسوسه می کند، آیا شما تا به حال به چنین چیزی فکر کرده اید؟ می توانید از روش کیسه های نایلونی که ساده ترین روش است استفاده کنید (ترجیحا کاه و کلش برنج و اگر نبود گندم) را در کیسه ای که آب بتواند از آن نفوذ کند قرار دهید.

در روشهای سنتی و در مقیاس های بزرگ خبری از استریل کردن محیط کشت نیست ، اما اگر می خواهید با مقدار کم شروع کنید خیلی بهتر است که بستر کشت استریل باشد چون همین بستر کشت جای خوبی برای رشد یک عالمه موجودات دیگر است که برای ما چندان مفید به نظر نمی آیند. برای استریل کردن بسته کاه را باید مدتی در آب جوش حرارت بدهید ، پس از آن کیسه نایلونی را از کاه پر کنید.

می توانید بذرها را همراه کاه و به طور متناوب داخل کیسه بریزید. پس از پر کردن کیسه سوراخ هایی روی آن در قسمتهای مختلف ایجاد کنید تا کلاهک قارچها بتواند براحتی از کیسه خارج شود. این کیسه را باید در دمای 24درجه سانتی گراد و در رطوبت بالای 90درصد نگهداری کنید. اگر روی یک سطح باز قفسه مانند بذرها را کشت کردید، پیش از آن که سلیوم ها از بستر بیشتر رشد کنند و بیرون بزنند عمل خاک دادن انجام می شود. به این ترتیب که روی بستر تا قطر 5سانتی متر خاک مخصوص پوشش داده می شود در این مرحله هر چه میزان اکسیژن کمتر باشد و Co2 بیشتر ، بهتر است چون قارچ باید به رشد رویشی خوب و مطلوبی برسد و اکسیژن باعث تنفس و سوخت و ساز بیشتر است در حالی که Co2 به بزرگ شدن سطح قارچ کمک می کند.

اندام کوچک اولیه قارچ در 2هفته تشکیل می شود. همزمان درجه حرارت را تا 22 یا 20 درجه سانتی گراد کم می کنیم پس از 2هفته رطوبت باید همچنان بالای 90درصد باشد. پس از روز دهم هر چه اکسیژن بیشتر شود تاثیر بهتری خواهد داشت.

از روز چهاردهم ، پانزدهم قارچها بتدریج ظاهر می شوند. به محض ظهور قارچ حرارت را تا 16 الی 17 درجه سانتی گراد پایین می آوریم ، ضمن برداشت دقت کنید به قارچها نباید فشار زیادی وارد کنید ، بهتر است با قرار دادن قارچ میان 2انگشت و بایک حرکت چرخشی این کار را انجام دهید. جالب است بدانید لکه هایی که روی قارچها ایجاد می شود بخصوص اگر مدت زیادی نگهداری شود نوعی از قارچهای میکرسکوپی است که محیط مناسبی برای رشد پیدا کرده اند.
 
قارچ ها‏
قارچ ها کروهى ازآغازیانندکه به دلیل داشتن ژرمانیوم باعث افزیش انرزى ورفع خستگى مى شود.‏
قارچ هاى خوراکى میوه وهاک ساز قارچ هاى حقیقى هستند.‏
‏ بیش از 40 هزار نوع قارچ در سراسر جهان وجود دارد قارچ ها در محیط تاریک و مرطوب رشد و تکثیر میکنند.‏
دانشمندان مصرف قارچ را به علت داشتن ویتامینهاى ‏b 12‎ B7 ,b3,b2,b1,d,c‏ توصیه مى کنند و پتاسیوم موجود در قارچ از موز ها بیشتر است (بتاسیوم در کارکرد صحیح ‏عضلات و اعصاب نقش مهمى دارد)‏ B12‎موجود در قارچ ضد کم خونى است همین طور ویتامین ‏dان ضد پوکى استخوان است.‏
قارج حاوى اسید امینه ىضرورى براى بدن بوده و غذاى مناسبى براى افراد دیابتى گیاهخوار داراى اضافه وزن و ‏بافشار خون بالا است.‏
محققان مى گویند ازنوعى قارچ که براى انسان ومحیط زیست خطرى ندارد مى توان براى نابود کردن ناقل بیمارى ‏مالاریا استفاده کرد .یعنى باریختن نوعى قارچ از گونه ى (بیووریا باسیا نا) به محیط زندکى بشه آنوفل این حشره در ‏مدت 14 روز نابود مى شود.‏
بعد ازتماس بشه با هاک ها قارچ شروع به تکثیر کرده ووارد بدن بشه مى شود بعدبه رشد خود ادامه مى دهدتا او را ‏بکشد.‏
حدود دو هفته طول مى کشد تا انگلى که وارد بدن پشه شده آنقدر رشد کند که بتواند فرد دیگرى را که بشه نیش ‏میزند آلوده کند.‏
اگر حشره دراین فاصله کشته شود در ان صورت فرصت انتقال بیمارى مالاریا را نخواهد داشت.‏
رشد قارچ
فصل کاشت"‏
بهترین موقع براى رشد قارچ بین ماه هاى مهرتا آذر است. ولى اکر امکانات تهویه ى هوا ومتعادل نمودن درجه حرارت محیط محل رشد وجودداشته باشد مى توان قارچ ‏را در ماه هاى دیکر سال تعمیم داد. بطور کلى طرز برورش قارچ مخصوص به خود انست ومى توان ان را در محیط ‏تاریک رشد داد. وبجز نور مستقیم افتاب هر مقدار نور راتحمل مى کند.در هرصورت در محل رشد قارچ علاوه برانکه ‏بایستى تهویه ى هوا به خوبى انجام کیرد. درجه ى هواى محیط رشد نیز بایدبین ده تا 15‏
‏ درجه نکهدارى شود. علاوه براین رشدبایستى کاملا تمیز قابل شستشو وفاقد درزیا محلى براى رشد باکترى ها حشرات ‏وقارجهاى مضر با شد. ‏
اطاق رشدقارج
عرض اتاق رشدبایستى بحدى باشد که بتوان از راهرو هایى که براى آن تعبیه مى کردد براحتى عبور نمود (حدود 70 ‏سانتیمتر)عرض طبقات رشد قارچ رانیز حداکثر 180 سانتى متر در نظر مى کیرند.‏
تا بتوان ازدو طرف به وسط بستر قارج دسترسى بیدا نمود واکر طبقات رشد قارچ در کنار دیوار باشد عرض ان را حد ‏اکثر 90 سانتى متر قرار مى دهند .‏
همینطور مى توان قارج رادرجعبه هاى جوبى در اندازه 60در90سانتى متر و عمق 20تا25سانت رشدداد.‏
به منظور صرفه جویى درهزینه ى اولیه مى توان هر طبقه راباتخته هاى 3سانتى مترى به عرض 90تا180 سانتى متر ‏بوشانده وکود را مستقیماً کف هرطبقه ریخته وقارج را در ان کاشت وبه این ترتیب احتیاجى به جعبه هاى جوبى نخواهد ‏بود.‏
انواع روشهای کشت قارچ صدفی‎ ‎
روشهای کشت قارچ صدفی‏

کشت در کیسه: یکی از رایج ترین روش ها در کشت قارچ در اکثر نقاط جهان است. بعضی از مزایای آن به شرح زیر ‏است.
‏1- ریسک کمتری نسبت به روشهای دیگر کشت دارد.
‏2- کنترل آسان آفات و بیماریها
‏3- امکان کشت در تمام طول سال
‏4- بازگشت سریع سرمایه
‏5- سرمایه گذاری اولیه کم
‏6- امکان کشت در خانه
روش کار : ابتدا بستر خود را انتخاب نمایید در مورد بستر در درس قبلی توضیح داده شده است .
اگر از کاه استفاده می کنید بهتر است ابتدا کاه ها را خرد کنید ( کاه های خرد نشده نیز قابل کاشت می باشند). برای ‏ضدعفونی کردن کاه ها باید آنها را بجوشانید. برای این کار بهتر است کاه ها را درون کیسه های پلاستیکی ریخته و آنها ‏را به مدت 45 دقیقه در آب جوش قرا دهید ( 45 دقیقه از زمانی که آب به جوش می آید). کاه ها را به مکان تمیز برده ‏و 24 ساعت منتظر بمانید تا آب اضافی آن خارج گردد . ‏

رطوبت مطلوب به نحوی است که وقتی یک مشت کاه را در دست فشار می دهید چند قطره آب از آن بچکد. قبل از ‏ریختن کاه ها (بستر ) در پلاستیک ( پلاستیک های خیاری) بهتر است چند سوراخ در کف پلاستیک ایجاد نمایید.
کاههای ضد عفونی شده را تا ارتفاع حدود 20 – 30 سانتیمتر در داخل کیسه های پلاستیکی ریخته و با دست خوب ‏فشرده نمایید، سپس بر روی آن یک لایه بذر بپاشید و این عمل را تا پر شدن کامل پلاستیک انجام دهید. برای فشرده ‏شدن کاه ها بهتر است یک سوراخ در وسط کیسه ایجاد نماییم و در نهایت درب پلاستیک را ببندید. میزان بذر هر کیسه ‏بستگی به مقدار کاه و اندازه کیسه حدود 200-500 گرم می باشد . میزان رطوبت دما نور و دیگر شرایط در دوره ‏های رشد بسیار مهم است برای آگاهی می توانید به درس قبلی مراجعه نمایید .

کیسه های آماده شده را به مکانی تمیز و فاقد آلودگی با حرارت 20-30 درجه سانتیگراد برده .میزان دما در هفته اول ‏بسیار مهم می باشد .
بعد از سفید شدن کامل پلاستیکها با میسلیومها ( 20 تا 30 روز بعد از کاشت ) پلاستیکها را با تیغ برش دهید و یا آنها ‏را به طور کامل از بسته جدا نمایید تا قارچها فضای مناسب برای رشد داشته باشند. تامین رطوبت در این دوره بسیار ‏اهمیت دارد. مناسبترین رطوبت هوا 85 تا 90 درصد می باشد .
حداکثر تا یک هفته بعد از برش پلاستیکها قارچهای کوچک در بدنه بستر ظاهر و پس از چند روز بزرگ و قابل ‏برداشت خواهند شد. بهترین زمان برداشت زمانی است که لبه های قارچ به سمت بالا بر نگردد . برای برداشت قارچ ‏می توانید ساقه قارچ را با دست گرفته و بپیچانید. در صورت رعایت کامل شرایط و حفظ دما، نور، رطوبت و غیره ‏با روش فوق می توانید 3-4 هفته قارچ برداشت نمایید. فاصله کیسه ها از یکدیگر حدود 30 سانتیمتر باید باشد تا از ‏تداخل کلاهکهای قارچ با یکدیگر جلوگیری گردد . ‏

در مکان های کوچک برای حفظ رطوبت می توانید با اسپری نمودن بدنه بستر از خشک شدن آن جلوگیری کنید و اگر ‏چنانچه بدنه بستر خشک شد می توان نسبت به آبیاری آن اقدام نمود. برای بالا بردن میزان رطوبت می توانید کف ‏اطاق را دائما با آب خیس نمایید، بهتر است از دستگاه بخار ساز یا در صورت امکان از کتری آب جوش استفاده کنید. ‏برای تشکیل کلاهک و تغییر رنگ آن نور کافی لازم است. (مراجعه به درس قبل)
نور طبیعی اطاق، برای کشت کافی است. از ورود حشارت، بیماری ها و آلودگی ها به داخل مکان پرورش حتما ‏ممانعت گردد و در صورت مشاهده مگسهای ریز ( مگس سرکه ) نسبت به مبارزه با آنها اقدام گنید.
در صورتی که بذر آماده استفاده می کنید به چند نکته باید توجه کنید:
‏1- کیسه نایلونی حاوی بذر (اسپان) قارچ سالم بوده و فاقد پارگی یا چسب خوردگی می باشد.
‏2- دانه های اسپان(بذر) قارچ فقط به رنگ قهوه ای(رنگ غلات) یا سفید(ناشی از رشد ریسه ها یا میسلیوم قارچ ‏خوراکی) بوده و فاقد رنگ سبز یا سیاه یا نارنجی( بیماری کپکی) می باشد.
‏3- داخل نایلون بذر(اسپان) قارچ فاقد هرگونه قطرات آب می باشد.
‏4- دانه های بذر (اسپان) قارچ حالت دانه بندی داشته و در صورت چسبیدگی با فشار دست به راحتی دانه دانه شود.
‏5- پنبه درب نایلون بذر(اسپان) قارچ سالم بوده و آلوده و کثیف نباشد.
در صورت تهیه بذر (اسپان) قارچ مناسب، امکان نگهداری آن در یخچال (دمای 4- 6 درجه بالای صفر) تا 21 روز ‏میسر می باشد.


کشت در قفسه یا تاقچه: (کشت در قفسه در یک نگاه) مرحله قبل از تخمیر و آماده کردن بستر، پاستوریزه و پر کردن، ‏بذر زنی، دوره نهفتگی، میوه دهی، برداشت محصول، تخلیه

کشت در بطری: در این روش بطری ها را از بستر پر کرده و آن را استرلیزه کرده. آنها را در دمای 17-18 درجه ‏سانتی گراد و رطوت 65-70 درصد قرار می دهند. حدود 25-20 روز طول می کشد که به مرحله میوه دهی برسد.

کشت روی کنده درخت: (درمناطق معتدل) دو روش اساسی برای کشت قارچ روی قطعات درخت وجود دارد. کشت ‏روی قطعات بزرگ چوب، کشت روی قطعات کوچک چوب در این روش اسپان را روی قطعات درخت می ریزند و ‏در شرایط مناسب رشد می دهند. ‏
قارچ خوراکی دکمه ای ‏
الف ) خصوصیات بیولوژیکی ‏
مرفولوژی قارچ ‏
نام قارچ دکمه ای از شکل ظاهری آن در هنگام جوانی مشتق شده است، هر چند که این مرحله از رشد قارچ ناپایدار ‏بوده و قارچ در مرحله بلوغ به حالت چتری در می آید . این قارچ عطر و طعم بسیار مطبوعی دارد . اندام باردهی که ‏مشروم ‏ ‎[1]‎‏ نامیده میشود، دارای یک ساقه است که کلاهک پهن و چتری شکل به نام پیلوس را نگه میدارد . در سطح ‏زیرین کلاهک ، تیغه های متعددی وجود دارد . در هنگام جوانی قارچ با پرده غشایی که از انتهای کلاهک به پایه ‏وصل میشود ، پوشیده شده است . قسمتی از این غشا که پس از پاره شدن آن اطراف ساقه را فرا میگیرد ، حلقه یا ‏آنالوس ‏ ‎[2]‎‏ نامیده میشود . سایر خصوصیات قارچ فقط با میکروسکوپ قابل مشاهده خواهد بود . ‏

بحث علمی ‏
‏1 – ساقه : ساقه به صورت مرکزی ، سفید ، حلقوی ( استوانه ای ) و محکم است که پایه آن ضخمیمتر میباشد و به ‏تدریج که بالا می آید باریکتر میشود و ابعاد آن 10 تا 15 *30 تا 120 میلیمتر است . در هنگام جوانی قارچ ، پایه تا ‏زیر حلقه آنالوس قابل رویت است . ‏
‏2 – کلاهک : کلاهک به راحتی از پایه ، قابل تشخیص است . رنگ آن سفید ، کرم یا قهوه ای رنگ ، تقریبا صاف و ‏نرم و در بعضی موارد دارای پولکهای کوچک ( فلس ) است . ‏
دارای سطح محدب بوده و در نهایت ممکن است کاملا پهن شود . در ابتدا کاملا سفید است و به تدریج در اثر ساییدن ‏قرمز رنگ میشود . بافت کلاهک گوشتی ، تیغه ها ازاد ، باریک و پرپشت میباشد، که در ابتدا صورتی رنگ و به ‏تدریج که از سن آنها میگذرد به رنگ قهوه ای در می آیند . بازیدها همیشه دارای دو اسپورند . توده اسپور به رنگ ‏زرد مایل به قهوه ای تا قهوه ای روشن است ، اسپورها دارای ابعاد 5/4 تا 5/5 * 5 تا 5/7 میکرومتر عموما بیضوی ، ‏شیلوسیستیدیا ‏ ‎[3]‎‏ معمولا گرزی و چنانچه تازه باشد دارای بوی مطبوعی است . ‏

‏3 – مشخصات کلنی در کشت خالص : کلنی در روی محیط غذایی جامد به صورت شعاعی توسعه یافته و میسیلیومها ‏ضمن رشد انتهایی ، انشعابات متعددی نیز تولید میکنند . تلاقی ( آناستوموزی ) در بین میسیلیومها عمل تبادل هسته را ‏امکان پذیر میسازد . از نظر شکل ظاهری کلنی ، تفاوتهای زیادی میان سویه های مختلف وجود دارد . عموما کلنیها به ‏دو گروه عمده تقسیم میشوند . ‏
کلیگمن ( 1943 ) مشاهده کرد که گروهی ایزوله های قارچ با کلنی خاکستری مایل به سفید هستند ، میسیلیوم هوایی ‏کمتری تولید میکنند و گروهی دیگر که میسیلیوم هوایی زیادی تولید کرده شکل پنبه ای به خود میگیرند . میزان و ‏اختلافات موجود در بین کلنیها و شکل کلنی از نظر تولید بذر قارچ بسیار حایز اهمیت است . ‏

جوانه زنی اسپورها و چرخه زندگی ‏
در دو طرف تیغه های موجود در بخش زیرین کلاهک قارچ ، تعداد بسیار زیادی اسپور تولید میشود . اسپورها بسیار ‏ریز بوده و با چشم غیر مسلح دیده نمیشود . توده اسپور به رنگ قهوه ای مایل به ارغوانی است . برای تهیه نقش ‏اسپور ‎[4]‎‏ پایه کلاهک را قطع کرده و آن را از سمتی که تیغه ها قرار گرفته اند چندین ساعت روی یک صفحه صفید ‏کاغذی قرار میدهند . برای جلوگیری از جریان هوا و ممانعت از خشک شدن سریع کلاهک ، میتوان یک ظرف ( بشر ‏‏) را بر روی آن قرار داد . ‏
برای اجرای مطالعات روی قارچ خوراکی و تاسیس مراکز پرورش قارچ ، اطلاع از شرایط مناسب برای جوانه زنی ‏اسپورها ضروری است . اسپور در اب مقطر جوانه میزند ، لیکن برای تولید کلنی میباشند . درصد جوانه زنی اسپور ‏با استفاده از بعضی مواد ، مانند کلروفرم ( به مدت 4 ساعت ) ، الکل اتیلیک و غیره افزایش می یابد. ‏
برای جوانه زنی معمولا از محیط کشت مالت آگار استفاده میشود . معمولا یک اسپور ، به تنهایی جوانه نمیزند ، ولی ‏میتوان آن را برای جوانه زدن و ایجاد میسیلیوم تحریک کرد . بهترین جوانه زنی اسپورها در درجه حرارت 22 تا 25 ‏درجه سانتیگراد صورت میگیرد . اگر چه بازیدیوسپور میتواند در دامنه وسیعی از (پی هاش)‏ ‎[5]‎‏ جوانه بزند ، اما ‏بهترین پی هاش برای جوانه زنی ، پی هاش خنثی تا کمی اسیدی ( 6 تا 7 ) است ، جوانه زنی درپی هاش پایینتر از 3 ‏و بالای 9 متوقف میشود . ممانعت غلظت بالای گاز کربنیک ( بیش از 2 درصد حجمی ) از جوانه زنی مشخص شده ‏است . ‏
وقتی یک اسپور جوانه میزند ، لوله تندشی تولید میکند ( یک رشته لوله ای باریک که هیف نامیده میشود ) این رشته به ‏سرعت رشد کرده و دارای دیواره عرضی میشود و یک شبکه هیفی به نام میسیلیوم تولید میکند . این قسمت اندام ‏رویشی قارچ را تشکیل میدهد که اندام باردهی یا مشروم را به وجود می آورد. ‏
هر سلول از میسیلیوم دارای دو هسته ( دیکاریوت ) است . میسیلیوم رویشی ممکن است اسپورهای ثانوی با دیواره ‏ضخیم یا نازک تولید کند .‏
اسپورهای با دیواره ضخیم را کلامیدوسپور مینامند . سرانجام تشکیل اندام باردهی آغاز میشود ( که آن را مرحله ته ‏سنجاقی یا مرحله اولیه نیز میگویند . )‏
این مرحله ، توسعه یافته و منجر به تشکیل دکمه و اندام باردهی بالغ یا کامل ( قارچ) میشود . در قسمت زیرین کلاهک ‏اندام باردهی ، تعداد زیادی تیغه وجود دارد . ساختمان تیغه ها اهمیت زیادی دارد ، زیرا در این محل اسپورها تشکیل ‏میشوند . در صورت تهیه یک برش عرضی از تیغه ها ، به شکل گوه ای یا مثلثی شکل ( سه گوش ) دیده میشوند . ‏اسپورها در سطح خارجی تیغه ها به صورت یک لایه مشخص به نام لایه هیمینیوم تشکیل میشود ، در صورتی که ‏قسمت مرکزی آن فشرده بوده و ازهیفهای کم و بیش در هم بافته تشکیل شده که تراما ‏ ‎[6]‎‏ نامیده میشود. بازیدها در ‏طرفین تیغه ، تشکیل و لایه هیمینیوم را تشکیل میدهند . بازیدها سلولهایی هستند که بازیدیوسپورها در روی آنها به ‏وجود می آنید ، هر بازید دارای دو اندام خار مانند به نام استریگماست که در انتهای هر یک از آنها یک بازیدوسپور به ‏وجود می آید . در ابتدا هر بازیدیوم جوان دو هسته دارد که با هم ترکیب شده ویک هسته دیپلویید را به وجود می آورند ‏در پی آن یک عمل میوز و میتوز انجام شده و چهار هسته هاپلویید به وجود می آید . ‏
هر جفت از هسته ها با ورود به یک استریگما اسپور را به وجود می آورد ، بنابراین هر اسپور بالغ دو هسته دارد . ‏
دو هسته موجود در بازیدوسپور ممکن است دارای خصوصیات جنسی مشابه یا مخالف ولی ناسازگار باشد . در بعضی ‏موارد نیز ممکن است هسته ها دارای خصوصیات مخالف و سازگار باشند . میسیلیوم ناشی از اسپورهای هسته ‏ناسازگار عقیمند و اندام باردهی به وجود نمی آورند . در صورتی که در سایر موارد میسیلیومی که از یک تک اسپور ‏حاصل میشود ، خود بارور است ( این میسیلیوم تولید اندام باردهی میکند و از نظر تکنیکی یک هموتالیک ثانوی نامیده ‏میشود ) حدود 79 درصد از بازیدیوسپورها هسته ها غیر خواهری دارند که سازگار بوده و میسیلیوم حاصل از آنها ‏خود بارور است . ‏

فیزیولوژی قارچ ‏
کشت خالص قارچ معمولا به دو طریق صورت میپذیرد ، یکی از طریق کشت بازیدیوسپورها و دیگری از طریقب ‏کشت بافت مشروم ( اندام باردهی ) ‏
الف : کشت اسپور- اسپورهای تهیه شده ( جمع آوری شده ) در صورت عدم آلودگی یا ضد عفونی به کمک کلروفرم ، ‏براحتی روی محیطهای کشت غذایی – مانند عصاره مالت – جوانه میزنند . ( بیشترین درصد جوانه زنی در این محیط ‏صورت میگیرد ) میسیلیوم حاصل از جوانه زنی اسپورها ، به لوله های آزمایش حاوی محیط کشت مناسب آگار دار ‏منتقل میشوند ، سپس در انکوباتور در حرارت حدود 24 درجه سانتیگراد نگهداری میشود . ‏
کشت خالص تهیه شده با این روش برای تهیه بذر قارچ مورد استفاده قرار میگیرد . کشتهای خالص حاصل از کشت ‏اسپورها به علت خصوصیات ژنتیکی متفاوت ، تنوع بسیار زیادی از نظر کمیت و کیفیت محصول ، از خود نشان ‏میدهند . ‏
ب : کشت بافت – برایت هیه کشت خالص از بافت ، ابتدا اندام باردهی ( مشروم ) مناسب را از نمونه مورد نظر ‏انتخاب کرده ، پس از شستن و تمیز کردن ، آن را در محلول 5 درصد فرمالین قرار میدهیم ، یا این که در الکل خالص ‏فرو برده و به سرعت آن را از روی شعله عبور میدهیم تا ضد عفونی شود . سپس در شرایط استریل ، یک تکه از ‏بافت درونی ساقه یا کلاهک را جدا کرده و روی محیط کشت مناسب منتقل میکنیم . پس از رشد میسیلیوم ، میتوان از ‏آن بذر ( اسپان ) تهیه کرد . روش کشت بافت در تهی و ازدیاد سویه های بالا از نظر کمیت و کیفیت ، بسیار مناسب ‏است ، زیرا کشتهای خالص تهیه شده فاقد هر گونه تفرق صفات بوده و عینا شبیه نمونه مادری خواهند بود . ‏

ج : عوامل فیزیکی – همان طور که شرایط مطلوب آب و هوایی ، موجب ازدیاد رشد گیاهان زراعی و سبزیجات و ‏افزایش محصول آنها میشود ، وجود شرایط مساعد باعث ازدیاد رشد میسیلیوم و افزایش محصول در قارچ خوراکی نیز ‏خواهد شد .‏
ممکن است بهترین شرایط مطلوب برای رشد میسیلیوم ( رشد رویشی قارچ ) با شرایط لازم برای تولید محصول یکسان ‏نباشد . ‏
مرحله رویشی قارچ تکمه ای هوازی بوده و رابطه مستقیم با میزان هوای آزاد موجود دارد . درجه حرارت برای رشد ‏میسیلیوم 24 تا 25 درجه سانتیگراد بوده و رشد میسیلیوم در درجه حرارتی پایینتر از 3 و بالای 30 درجه سانتیگراد ‏متوقف میشود . البته شرایط بهینه حرارتی برای استرینهای مختلف قارچ ، متفاوت است . ‏
مطلوبترین درجه حرارت برای تولید اندام باردهی قارچ ، هنوز کاملا مشخص نشده است . بر اساس اظهارات و تجارب ‏پرورش دهندگان قارچ ، درجه حرارت مطلوب برای تولید اندام باردهی ، حدود 15 تا 18 درجه سانتیگراد است . اگر ‏چه امکان تشکیل اندام باردهی در حرارت 20 درجه سانتیگراد وجود دارد ، لیکن از کیفیت مطلوب برخوردار نبوده و ‏بسیار سبک و دارای بلوغ زودرس است . ‏
در درجه حرارت بالای 20 درجه سانتیگراد اندامهای باردهی در مرحله دکمه ای زرد شده و رشد آنها متوقف میشود . ‏به تدریج که درجه حرارت از 15 درجه سانتیگراد پایینتر میرود تشکیل و سرعت رشد اندامهای باردهی نیز کاهش می ‏یابد . ‏
رشد رویشی این قارچ نیز مانند سایر قارچها در دامنه وسیعی از پی هاش ‏ ‎[7]‎‏ ( 5/3 – 8 ) امکانپذیر است ، اما ‏بهترین پی هاش برای رشد میسیلیوم برابر 6 و بهترین پی هاش برای تشکیل اندام باردهی برابر 9/6 ( تقریبا خنثی ) ‏است . ظاهرا نور تاثیر مثبت یا منفی بر روی میسیلبیوم از نظر تولید یا عدم تولید اندام باردهی ندارد . ‏
بعضی استرینهای قارچ خوراکی ، رنگی است ، به ویژه کرم رنگها که نسبت به رشد در شرایط کاملا تاریک تمایل ‏دارند و وجود نور هر چند کم ، ( نور یک لامپ 50 وات در فاصله 10 متری ) باعث پیدایش رنگ قهوه ای در اندام ‏باردهی میشود . ‏
گاز کربنیک و اکسیژن موجود در هوا بر روی رشد میسیلبیوم در کشتهای خالص اثر میگذارد . توقف رشد میسیلیوم با ‏وجود گاز کربنیک به تجربه ثابت شده است . ‏
حتی وچود مقدار کم گاز کربنیک در هوای اطراف بستر قارچ، میزان محصول را کاهش میدهد . چنانچه غلظت گاز ‏کربنیک به بیش از 5 درصد برسد هیچگونه محصولی تولید نخواهد شد و در غلظت 1 درصد گاز کربنیک اندام باردهی ‏نامطلوب با ساقه های دراز و کلاهک کوچک به وجود می آید . ‏
د : احتیاجات غذایی - تریشو‏ ‎[8]‎‏ ( 1944 ) و بوس ‏ ‎[9]‎‏ ( 1959 ) اولین کسانی بودند که درباره مواد غذایی مورد ‏نیاز قارچ خوراکی مطالعه کردند . هر چند این مطالعات در مورد نیاز غذایی میسیلیوم ( اندام رویشی ) صورت گرفته ‏و از نیاز غذایی برای تولید اندام باردهی بحثی به میان نیامده است ، اما شواهد زیادی نشانگر تفاوت مواد غذایی مورد ‏لزوم برای رشد میسیلیوم قارچ و تولید اندام باردهی میباشد . هر چند رشد اولیه میسیلیوم ، برای تولید مراحل جنسی پایه ‏و اساس ضروری است ، اما بهترین منبع کربن را ترکیبات ناشی از تجزیه سلولز تشکیل میدهد . ‏
طبق اظهارات تریشو ( 1944 ) قارچهای خوراکی زراعی ابتدا همی سلولز را مخورد حمله قرار داده و طی آن ‏زایلان ‎[10]‎‏ را براحتی تجزیه کرده و در آن پیشروی میکنند . در کشتهای خالص بیشترین فعالیت رشدی روی ‏زایلوز و آرابینوز-1 ( هر دو قند پنتورند ) ‏ ‎[11]‎‏ صورت میگیرد . وجود یک منبع ازت مناسب مانند اوره ، ‏نمکهای آمونیوم و اسیدهای آمینه ، اسپاراژین ، آلانین و گلایسین برای رشد قارچ لازم است . اما وجود ازت نیتراته به ‏تنهایی نمیتواند نیازهای رشدی قارچ را تامین کند . ‏
در حلای که پروتئینها میتوانند باعث رشد مناسب قارچ شوند . واکسمن و نیسن ‏ ‎[12]‎‏ ( 1932 ) برای عقیده اند که ‏میسیلیوم غالبا با استفاتده از ترکیبات غیر محلول ازت مانند پروتئین ، آنها را به ترکیبات محلول ازت تبدیل میکند . به ‏همین دلیل غلظت ازت در داخل بافت میسیلیوم ( 44/6 درصد ) ، به مراتب بالاتر از ازت محلول موجود در محیط ‏است . کلسیم ، پتاسیم و منیزیم نیز برای رشد طبیعی قارچ لازم است . کلسیم با نقش بسیار مهم فیزیولوژیکی در محیط ‏کشت ، یک عنصر غذایی بسیار ضروری برای میسیلیوم است . همان طور که فسفر برای رشد میسیلیوم واجب است، ‏غلظت بالای این عناصر ( 0066 /0 مولار ) نیز بازدارنده رشد قارچ میباشند، تریشو ( 1944 ) ‏
بیوتین و تیامین نیز برای رشد میسیلیوم لازم است . افزودن ایندول اسید استیک و استرهای اسید الئیک و لینولیک باعث ‏افزایش رشد شده است . فرازر ‏ ‎[13]‎‏ ( 1953 ) واردل و شیسلر ‏ ‎[14]‎‏ ( 1969 ) آنورین ‏ ‎[15]‎‏ نیز احتمالا ‏از جمله موادی است که برای تحریک رشد قارچ دکمه ای ضروری است . ‏


ب : پرورش قارچ خوراکی دکمه ای ‏
‏1 – انتخاب سویه : برای به دست آوردن محصول مناسب ، ضروری است در هر مرحله از کاشت ، نمونه هایی ‏انتخاب شوند که ضمن سازگاری هر چه بیشتر با شرایط موجود، بیشترین و بالاترین میزان محصول را چه از نظر ‏کیفیت و چه از نظر کمی در واحد سطح تولید کنند . رسیدن به این مقصود ، جز از طریقب انتخاب سویه هایی که از ‏نظر میزان محصول ، شکل ظاهری و بازارپسندی ، قدرت تحمل شرایط نامساعد و مقاومت در برابر امراض و آفات – ‏مطلوبترین شکل ممکن – را داشته باشند ، امکانپذیر نیست . ‏
به تازگی تعدادی سویه از ارقام سفید ، کرم و قهوه ای به دست آمده که شرایط مطلوب برای پرورش را دارند . ارقام ‏قهوه ای با منشاء طبیعی ، ظاهرا بهترین مقاومت را در شرایط نامناسب از خود نشان میدهند و قدرت تحمل آنها در ‏مقابل شرایط نامطلوب بهتر از ارقام سفید است . یک سویه از قارچ سفید برفی برای اولین بار در آمریکا به دست آمد ‏که توسعه یافته و به صورت سویه غالب در بیشتر واحدهای کشت و صنعت قارچ ، در سراسر دنیا مود توجه قرار ‏گرفت . اما این قارچ حساسیت بسیار و خاصیت انبارداری بسیار محدودی دارد . لذا در مناطقی که محیط سالنها تمایل ‏به خشکی دارند و رطوبت نسبی بسادگی قابل کنترل نیست ، باید از قارچ قهوه ای استفاده کرد . ‏
‏2 – نحوه نگهداری سویه های : در مورد تهیه سویه ها سه روش شناخته شده وجود دارد که عبارتند از : کشت توده ‏اسپور ، کشت بافت و کشت میسیلیوم . ‏
با کشت متوالی میسیلیوم در روی محیط کشتهای مناسب ، میتوان طی سالهای طولانی بذر سویه مورد نظر را تهیه کرد ‏‏. هر چند ممکن است کشت متوالی از یک استرین منجر به تفرق صفات در آن شود . فراهم کردن تهیه سویه به روش ‏کشت اسپورها ، فقط زمانی امکان پذیر است که قبل از استفاده وسیع ، با سویه مادر مقایسه و در صورت مطلوب بودن ‏اقدام به تهیه بذر شود . این چنین کشتهایی که از کشت اسپور ناشی شده اند ، ممکن است اختلافات ژنتیکی متعددی از ‏خود نشان دهند . ‏
در کشت ، بافت یک قطعه کوچک از اندام باردهی قارچ در شرایط کاملا استریل جدا شده ، روی محیط کشت منتقل ‏میشود . میسیلیوم حاصل از بافت ، میتواند برای تولید بذر در دوره های متعدد استفاده شود . در بعضی موارد ممکن ‏است سویه ناشی از کشت بافت محصولی کمتر از کالچر مادری تولید کند . ‏
تجدید کشت میسیلیوم باید هر سه ماه یک بار انجام شود . ضروری است در هنگام انتقال میسیلیوم ، بعضی از ‏خصوصیات ان مانند شکل کلنی ( از نظر مجاور یا نمدی یا کرکی یا پنبه ای شکل بودن ) و چگونگی رشد میسیلیوم به ‏دقت کنترل شود . ‏

‏3 – بذر یا اسپان : ‏
آن بخش از اندامهای قارچ را که پرورش دهندگان هنگام کشت در بستر ، مورد استفاده قرار میدهند در اصطلاح اسپان ‏میگویند که مساوی بذر در مورد گیاهان عالی در نظر گرفته میشود . ‏
کیفیت بذر ، پایه و اساس موفقیت در تولید قارچ خوراکی است . چنانچه بذر فاقد کیفیت مطلوب مناسب باشد ، موفقیتی ‏در کشت قارچ حاصل نخواهد شد . هر چند سایر شرایط کاملا مهیا باشد . در گذشته – یعنی زمانی که پرورش قارچ ‏خوراکی مراحل اولیه خود را پشت سر میگذاشت – زارعان برای تهیه اسپان با برداشت آن قسمت از خاک اراضی که ‏قارچ در آن ( به طور طبیعی ) رشد کرده بود به مقداری که فکر میکردند میسیلیوم قارچ در آن وجود دارد ، بر ‏میداشتند و سپس ان را روی بستری که از پیش اماده شده بود پخش کرده و پس از این که میسیلیوم کاملا سطح بستر را ‏میپوشاند از آن برای مایه کوبی سایر بسترها استفاده میکردند . ‏
بخشی از آن را نیز خشک کرده و در مراحل بعدی مرود استفاده قرار میدادند . ‏
تهیه اسپان خشک ، در ابتدا به صورت ورقه و یا تکه هایی از بستر که روی آن قارچ کشت داده شده بود صورت ‏میگرفت . بعدا روش دیگری برای این منظور ارائه شد و آن تهیه اسپان به صورت بلوکهای آجری بود . روش کار به ‏این صورت بود که کمپوست کود اسب و خاک رس را به صورت قالبهای آجر به قطر 5 سانتیمکتر در می آورند و با ‏ایجاد یک سوراخ در گوشه هر قالب در آـن مقداری کود اسبی حاوی میسیلیوم قارچ ، ( اسپان ) قرار میدادند . پس از ‏رشد میسیلیوم قارچ و پوشش تمام قالب ، آنها را خشک کرده و در موارد نیاز مورد استفاده قرار میدادند . ‏
از آنجا که در هیچیک از روشهای فوق از کشت خالص قارچ استفاده نمیشد و شرایط نیز استریل نبود ، در هنگام ‏استفاده از اسپان بسیاری از آفات و امراض نیز همراه با اسپان بر روی بسترها منتقل شده و خسارت ایجاد میکردند . ‏
اولین بذر ناشی از کشت خالص در سال 1905 در آمریکا تولید و جایگزین سیستم قدیمی تولید بذر شد . در حال حاضر ‏تهیه بذر ( اسپان ) در سراسر دنیا با استفاده از کشتهای خالص قارچ صورت میگیرد . تولید انبوه بذر از کشت خالص ‏به روش مطلوب و تحت شرایط کنترل شده صورت میگیرد . وسایل و موادی که برای تهیه بذر به کار میروند ، کاملا ‏استریل شده و پس از انتقال بذر بر روی بستر نیز به منظور جلوگیری از آلودگی ، هوای مورد نیاز در سالنهای ‏پرورش از درون فیلترهای خاص عبور داده میشود . ‏
قبلا کود اسبی کمپوست شده و ساقه توتون به عنوان محیط کشت مورد استفاده قرار میگرفت . ‏
بلوکهای اسپان نیز که به شکل کیک ( بلوکهای آجری ) تهیه شده بودند، خورده شده و با کمپوست بستر مخلوط میشدند . ‏در سال 1931 سیندن غلات را به عنوان ماده مناسب برای تولید بذر قارچ معرفی کرد . ‏
میسیلیومی که در روی دانه های غلات رشد میکرد ، راحتتر روی بستر پخش شده و به خوبی با آن مخلوط میشد . هر ‏چند که اسپان تهیه شده از کود اسب برای تولید قارچ در بسترهایی که نسبت کربن به نیتروژن پایین بوده ، ترجیح داشت ‏‏. از طرفی اسپانهای تهیه شده به وسیله بذور غلات به علت قرار داشتن میسیلیوم قارچ در سطح بذور ، ممکن بود در ‏اثر مقدار کمی از آمونیاک تولیدی در کمپوست از بین برود، در صورتی که در اسپانهای تولید شده از کود اسب به دلیل ‏رشد میسیلیوم در درون کود کاملا از بین نرفته و پس از تبخیر آمونیاک از بستر ، میتوانستند دوباره رشد کرده، بستر ‏را بپوشانند . ‏

الف : تهیه بذر قارچ با کود اسب ‏
برای این منظور ممکن است از کمپوست طبیعی و یا مصنوعی استفاده شود . ‏
کود اسب کمپوست شده، کاملا شسته میشود . تا بعضی مواد موجود در آن – که مانع رشد میسیلیوم قارچ میشوند – از ‏آن خارج شود . ‏
اب اضافی کمپوست را خارج کرده و پس از این که رطوبت آن به حدود 60 درصد رسید آن را در شیشه های نیم ‏لیتری شیر یا کیسه های پلاستیکی از جنس پلی پروپیلن ریخته و کمی آن را متراکم میکنند . در شیشه ها یا کیسه های ‏پلاستیکی با درپوش پنبه ای بسته شده و در حرارت 121 درجه سانتیگراد به مدت 2 ساعت در اتوکلاو ، استریل ‏میشوند . پس از سرد شدن محیط با استفاده از کشتهای خالص ، قارچ مایه زنی شده و در محل مناسب حرارت 22 تا ‏‏24 درجه سانتیگراد در تاریکی نگهداری میشوند . قارچ دو هفته بعد از مایه زنی رشد کرده ، بذر قارچ آماده استفاده ‏میشود .‏
بذری که به این شکل آماده شده میتواند به عنوان ماده تلقیح ( نسل اول ) برای شیشه ها یا کیسه های پلاستیکی جدید نیز ‏مورد استفاده قرار گیرد. ( نسل دوم ) ‏

ب : تهیه بذر قارچ با استفاده از بذور غلات ‏
‏10 کیلوگرم گندم را به مدت 15 دقیقه در 15 لیتر آب بجوشانید . شعله را خاموش کرده ، اجازه دهید دانه های گندم 15 ‏دقیقه دیگر در آب جوشیده باقی بماند . ‏
بدین ترتیب دانه های گندم کاملا نرم میشود . گندمها را در یک صافی یا الک بریزید تا آب اضافی آن خارج شود . ‏سپس انها را روی یک تکه پارچه یا کاغذ روزنامه و یا تور سیمی پهن کنید تا خنک شده، آب موجود در سطح دانه های ‏نیز تبخیر شود . به دانه های سرد شده مقدار 120 گرم سولفات کلسیم هیدراته ‏ ‎[16]‎‏ و 30 گرم کربنات کلسیم ‏اضافه کرده ، خوب با آنها مخلوط کنید . ‏
سولفات کلسیم از بهم چسبیدن دانه ها جلوگیری میکند و کربنات کلسیم پی هاش مناسب مخلوط را تامین میکند دانه هایی ‏که به این شکل آماده شده اند را در شیشه های شیر نیم لیتری یا کیسه های پلاستیکی از جنس پلی پروپیلن بریزید ( در ‏هر کیسه یا شیشه حدود 250 تا 300 گرم گندم جوشیده ) و پس از گذاشتن درپوش پنبه ای ، انها را در اتوکلاو حرارت ‏‏121 درجه سانتیگراد به مدت 2 ساعت استریل کنید . پس از استریل ، مواد باید دارای پی هاش ، 5/6 تا 7/6 باشد . ‏شیشه های حاوی داتنه گندم را با کشت خالص قارچ ، مایه کوبی کرده و در محیط تاریک با حرارت 22 تا 24 درجه ‏سانتیگراد نگهداری کنید . پس از حدود دو هفته ، میسیلیوم قارچ سطح دانه ها را پوشانده و بذر آماده میشود . ‏
برای این منظور میتوان از سایر دانه های غلات مانند سورگم ، جو ، ارزن و غیره نیز استفاده کرد . ‏

ج – تهیه بذر قارچ با استفاده از پرلیت ‏ ‎[17]‎‏ ‏
این روش را لمک ‏ ‎[18]‎‏ ( 1971 ) پیشنهاد کرد. پرلیت ماده ای است که در هزار درجه سانتیگراد افزایش حجم پیدا ‏میکند . مواد لازم برای تهیه اسپان عبارتند از : ‏
پرلیت ( 1450 گرم ) ‏
سبوس گندم ( 1650 گرم ) ‏
سولفات کلسیم ( 200 گرم ) ‏
کربنات کلسیم ( 50 گرم ) و آب ( 665 میلی لیتر ) ‏
پس از مخلوط کردن این مواد را داخل شیشه های نیم لیتری ریخته و استریل میکنند . در انیجا نیز روش کار مانند آنچه ‏در مورد غلات گفته شده، میباشد . اسپان تولید شده براحیت از هم پاشیده و به نسبت ارزان تمام میشود . علاوه بر این ‏برای مدت زمان طولانی، قابل نگهداری است . ‏

‏4 – کمپوست : ‏
برای پرورش قارچ سفید دکمه ای ، نیاز به مواد خاصی است تا بتواند ضمن تامین مواد غذایی مورد لزوم قارچ و تولید ‏محصول مناسب ، امکان رقابت قارچ با سایر میکروارگانیسمها را فراهم آورد . ‏
در شیوه های سنتی پرورش قارچ خوراکی ، کود اسبی کمپوست شده ، مناسبتریت بستر قارچ را تشکیل میداد . این ‏بسترها قادر به تامین حدود زیادی از مواد غذایی مود لزوم قارچ میباشند .‏
به همین دلیل کاربرد وسیع آنها نتیجه بسیار مطلوبی داشت . در حال حاضر از سایر مواد به ویژه بقایای گیاهی و مواد ‏زاید سلولزدار کارخانجات قند ، نیشکر ، چوب و کاغذ ، روغن نباتی و غیره، برای تهیه کمپوست قارچ در دنیا استفاده ‏میشود و نتایج مطلوبی نیز در برداشته است . ‏
الف : مواد و نحوه به عمل آوردن آنها برای کمپوست ‏
‏1 – مواد اصلی ‏
این مواد عبارتند از کاه و کلش گندم همراه با کود اسبی ی

|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
یک شنبه 10 ارديبهشت 1391 ساعت 9:2 | بازدید : 486 | نوشته ‌شده به دست ربیع اله نوری | ( نظرات )

سرو اول (زایش ۵۰۱ ، مرگ ۵۷۹ میلادی ) فرزند قباد یکم[۲]، معروف به خسرو (کسری[۳]) انوشیروان (نوشیروان) دادگر[۴]، شاهنشاه ساسانی، از سال ۵۳۱ تا سال ۵۷۹ میلادی [۵] بود.
شروع شاهنشاهی خسرو اول آغاز درخشان‌ترین دورهٔ عهد ساسانیان بود. او به مشکلاتی که مزدکیان برای کشور به وجود آورده بودند، خاتمه داد. اصلاحات اقتصادی و مالیاتی کارامدی را انجام داد که باعث پر پول شدن خزانه شاه و به طور همزمان فراهم آمدن رضایت مردم شد. خسرو ارتش را سازمانی و قدرتی دوباره داد. او در طول دوره شاهنشاهی خود سه بار با امپراتوری بیزانس جنگ کرد، که بار اول با پیروزی‌های ایران که نقطه عطف آن فتح انطاکیه در سال ۵۴۰ میلادی بود، با قرارداد صلح موقت در سال ۵۴۵ میلادی پایان یافت. بزودی برای بار دوم بین دو قدرت بزرگ جهان در آن زمان جنگ درگرفت و با به نتیجه رسیدن مذاکرات صلح در سال ۵۶۱ میلادی با انعقاد قرارداد صلح پنجاه ساله و خراجگذار شدن روم به شاهنشاهی ایران، جنگ خاتمه یافت. پس از ختم جنگِ روم، کسری در سالهای ۵۶۱ تا ۵۵۸ میلادی، دولت هفتالیان را که در اثر حملهٔ یک قبیلهٔ ترک به سرداری سینجیبو متزلزل شده بود، برانداخت. رود جیحون مرز بین ایران و سرزمین خاقان ترک شناخته شد. این خاقان به زودی برای ایران دشمنی خطرناک‌تر از پادشاه هفتالیان گردید. بعضی قبایل ترک حتی در قفقاز نمودار شدند و کسری برای اینکه از حملات آنان جلوگیری کند، بر استحکامات قلعه دربند افزود.در قسمت جنوب کسری قدرت خود را بر یمن بسط داد. این مملکت آنزمان در دست حبشیان بود. وهریز، که یکی از سرداران کسری بود، با اعراب همدست شد و در سال ۵۷۰ میلادی حبشیها را شکست داد و از جانب شاهنشاه به حکومت یمن منسوب شد. در همین سالها، سینجیبو به تحریک بیزانس به ایران حمله کرد ولی استحکامات مرزی ایران جلوی پیشرفت او را گرفت. این رویداد و همچنین اغتشاشاتی که در ارمنستان به تحریک دولت روم درگرفت، باعث برافروختن آتش جنگی دوباره میان ایران و روم شد. یوستینیانوس امپراتور بیزانس که فکر می‌کرد خسرو دیگر پیر شده است و توانایی اداره جنگ را ندارد با پشتیبانی ارمنیان مسیحی به ایران حمله کرد و شهر نصیبین را به محاصره درآورد. ولی خسرو موفق شد او را به سختی شکست دهد و با پیشروی در خاک بیزانس قلعه دارا را نیز به اشغال خود درآورد. در بین جنگ، تیبریوس امپراتور بیزانس شد و پس از چندی کش و قوس مذاکرات صلح بین دو قدرت آغاز شد ولی خسرو در سال ۵۷۹ میلادی درگذشت و نتیجه صلح را ندید. [۶]
در روایات شرقی خسرو اول نمونه دادگستری است و مولفان عرب و ایرانی حکایات بسیار در وصف کوشش او برای حفظ عدالت نقل کرده‌اند.[۷] همچنین عهد بزرگ تمدن ادبی و فلسفی ایران با شاهنشاهی خسرو اول آغاز می‌شود.[۸] در زمان وی کتاب کلیله و دمنه از زبان سانسکریت به زبان پهلوی ساسانی ترجمه شد[۹]، آزادی مذهبی برای ادیان غیر زرتشتی، مانند مسیحیت و یهودیت وجود داشت . هفت تن از فیلسوفان یونان در نتیجه تعطیلی مدرسهٔ فلسفه آتن توسط امپراتور بیزانس و تعدیاتی که به حکما کردند به تیسفون و ربار خسرو پناه آوردند. از قیودی که برای سایر مذاهب غیر مسیحی در کشور روم قائل شده بودند، می‌توان قیاس کرد که دربار ایران نسبت به آزادی مذهب دارای چه عقیده و مقام عالی بوده است. در این دوره بازی چترنگ یا شطرنج نیز از هند به ایران آورده شد.[۱۰]
تیسفون پایتخت دولت شاهنشاهی ایران در عهد خسرو اول به منتهای وسعت خود رسید.[۱۱] دانشگاه پزشکی گندی شاپور در زمان خسرو از رونق خاصی برخوردار بود و مرکز علم پزشکی جهان به شمار می‌آمد. مسیحیان نستوری که در قرن پنجم میلادی از روم طرد شدند، به ایران پناهنده شدند و پزشکان حاذقی که در بین اینان بودند در مدارس پزشکی ایران از جمله گندی شاپور مشغول به کار شدند.[۱۲]محتویات [نهفتن]
۱ تبارنامه
۲ ریشه‌شناسی لقب
۳ پادشاهی و سیاست‌های داخلی انوشیروان
۳.۱ کشورداری انوشیروان
۳.۲ سرکوب مزدکیان و اعتلاء دادن به آیین زرتشت
۳.۳ سیاست انوشیروان نسبت به مسیحیان
۳.۴ تشکیلات نظامی در دوران انوشیروان
۴ سیاست‌های خارجی انوشیروان
۴.۱ عقد و نقض قرارداد صلح بین خسرو انوشیروان و یوستی نیانوس یکم
۴.۲ جنگ اول با بیزانس
۴.۳ برانداختن دولت هفتالیان
۴.۴ ساختن شهر رومیه برای کوچ یافتگان شهر انطاکیه
۴.۵ تسخیر یمن و بسته شدن راه بازرگانی، دریایی روم
۴.۶ شروع جنگ مجدد با بیزانس و تسخیر قلعهٔ دارا بدست انوشیروان
۵ پانویس
۶ فهرست گزیدهٔ منابع و مآخذ
۷ پیوند به بیرون

تبارنامه [ویرایش]

خسرو انوشیروان پسر سوم قباد یکم شاهنشاه ساسانی بود. مادر او بنا بر گفته پروکوپیوس تاریخ‌نگار رومی، دختر ایران اسپهبد بویه، بوده است. به گفته کریستن‌سن حکایت کتاب خودای نامگ، که گوید مادر خسرو دختر دهقانی از دودمانهای قدیم بود، که قباد در ایام فرار به عقد خود درآورد، افسانه‌ای بیش نیست.[۱۳] البته این داستان یا افسانه توسط فردوسی نیز در شاهنامه نقل شده است.[۱۴]
ریشه‌شناسی لقب [ویرایش]

صورت پهلوی واژهٔ انوشیروان انوشگ‌روان است که از دو جزء انوشگ و روان تشکیل شده‌است. انوشگ (در فارسی کنونی انوشه) به معنی بی‌مرگ، باقی یا خوش و خرم∗ است.[۱۵] معنی جزء دوم هم که مشخص است. پس انوشه‌روان را می‌توان تحت‌اللفظی روان بی‌مرگ یا روان خوش و خرم ترجمه کرد. لیکن مورد استعمال این ترکیب در پهلوی شبیه آنِ مرحوم در فارسی کنونی‌است. مثلاً در کتیبهٔ پهلوی یادبودی که در کازرون پیدا شده‌است، در چند سطر اول چنین آمده‌است: «<۱> این آرامگاه <۲>[برای] انوشروان نیکزاد <۳> دخت مهرین شاد <۴> کرد (ساخته شد)...»∗
پادشاهی و سیاست‌های داخلی انوشیروان [ویرایش]

او پسر قباد یکم بود.قباد در سال ۵۳۱ میلادی درگذشت. پس از قباد بر سر پادشاهی با برادران خود کاوس یا کیوس معروف به پتشخوارگرشاه، و جام به ستیزه برخاست و بیاری مهبود (ماهبد) از خانوادهٔ بزرگ سورن، بپادشاهی رسید.[۱۶]
کشورداری انوشیروان [ویرایش]

دوران پادشاهی خسرو انوشیروان درخشانترین دورهٔ عهد ساسانی است. فرقهٔ مزدکی مغلوب و سرکوب شده بود در داخله صلح و سلم حکمفرما بود. در روایات شرقی خسرو انوشیروان نمونهٔ دادگستری و جوانمردی و رحمت است و مؤلفان عرب و ایرانی حکایات بسیار در وصف جد و جهد او برای حفظ عدالت نقل کرده‌اند.

مشهورترین بنایی که پادشاهان ساسانی ساخته‌اند قصری است که ایرانیان طاق کسری یا ایوان کسری می‌نامند و هنوز ویرانهٔ آن موجب حیرت است. ساختمان این بنا را به خسرو انوشیروان نسبت داده‌اند. وی ترتیب خراج ملک و ضبط لشکر داد و دفتر عرض و عارض، او پیدا کرد. کتاب کلیله و دمنه در عهد او از هند به ایران آوردند.

عهد بزرگ تمدن ادبی و فلسفی ایران با سلطنت خسرو انوشیروان آغاز می‌شود. ایران در زمان انوشیروان چنان عظمتی یافت که حتی از عهد شاهپوران بزرگ نیز درگذشت و توسعهٔ ادبیات و تربیت معنوی این عهد را کیفیت مخصوص بخشید.
سرکوب مزدکیان و اعتلاء دادن به آیین زرتشت [ویرایش]

با آنکه قتل و کشتار پیروان مزدک در اواخر عهد قباد روی داد، عامل اصلی این واقعه، خسرو انوشیروان بود که پیروان مزدک ولیعهدی وی را بخطر انداخته بودند و طبیعی است که او در آغاز سلطنت خویش نیز، در قلع و قمع بقایای پیروان مزدک دست به اقدامات جدی و شدیدی زده باشد.

سرکوبی مزدکیان، آیین زرتشت و طبقهٔ روحانیان را اعتلاء فوق‌العاده داد. در این ایام برای مقابله با تحریکات مسیحی و بیزانس و برای جلوگیری از بدعتهایی که در داخل ممکن بود اساس سلطنت را متزلزل کند، وجود یک آیین ملی لازم بنظر می‌آمد.

بطور کلی تا عهد خسرو انوشیروان تاریخ ساسانیان عبارت شد از، سعی در تقویت آیین ملی به منظور مبارزه با مذاهب تفرقه‌انگیز غیرملی، یا تسامح در مقابل اینگونه مذاهب به قصد مقاومت در برابر نفوذ طبقه‌ای که آیین ملی در دست آنها وسیله‌ای می‌شد برای کسب قدرت و اعمال نفوذ در امور حکومت.

در بین کسانی که مشرب تسامح را در مسائل دینی جهت جلوگیری از قدرت گرفتن موبدان بکار بردند می‌توان از یزدگرد اول و قباد نام برد.

شاهپور دوم و خسرو انوشیروان کسانی بودند که در جهت تأمین وحدت کشور و به قصد مبارزه با عوامل مخالف، آیین زرتشت را با قدرت و شدت ترویج کردند. آنچه این اقدام خسرو انوشیروان را بیشتر تثبیت نمود، توفیق او در جمع‌آوری اوستا بود.[۱۷]
سیاست انوشیروان نسبت به مسیحیان [ویرایش]

آنچه از وقایع بر میاید، این است که انوشیروان نسبت بمذهب مسیحی، نظر سیاسی داشته، یعنی اساساً بر ضد این مذهب نبوده، ولیکن چون عیسوی‌ها را آلت دست رومی‌ها می‌دانسته، نسبت به آنها ظنین و مراقب بوده‌است.

انوشیروان نسبت به مسیحیانی که از روم رانده شده و به دربار او پناه آورده بودند، مساعدت کرده و هفت تن از فیلسوفان اسکندریه را در دربار خود پذیرفته و با آنها مهربانی کرد. نسطوریها که از نقطهٔ نظر عیسوی‌ها، در آن زمان فرقهٔ ضاله محسوب و تعقیب می‌شدند و به دربار ایران پناه آورده بودند، مورد توجه انوشیروان واقع شدند، بطوریکه کلیساهای آنها در تاریخ مذهب عیسوی، کلیساهای ایرانی نامیده شدند.

نسطوریها از این وضع استفاده کرده، در انتشار مذهب عیسوی جد و جدیت حیرت‌انگیزی بروز دادند. در زمان انوشیروان در هرات و سمرقند کلیساهای آنها دایر بود و در زمان‌های بعد مبلغین آنها تا چین و هند هم رفتند.

در اوایل سلطنت انوشیروان پسر او انوشه زاد بر پدر یاغی شد ولی بزودی گرفتار گردید و چشمان او را در جند شاپور میل کشیدند، نوشته‌اند که انوشه زاد مسیحی بود و مسیحیان از او حمایت می کردند. بدین مناسبت اشخاص زیادی از مسیحیان پیرامون این واقعه گرفتار و مجازات شدند.[۱۸]
تشکیلات نظامی در دوران انوشیروان [ویرایش]

در دوران ساسانیان، بیشتر مقام‌ها، از جمله پایه‌ها و درجات نظامی موروثی بودند. فرمانده کل نیروهای مسلح ایران تا سدهٔ ششم میلادی ایران سپهبد (ایران سپاهبذ) بود که از سوی انوشیروان این مقام ملغی شد. انوشیروان، ایران را به چهار بخش تقسیم کرد و در رأس هر یک از این بخش‌ها یک اسپهبد (سپاهبذ، فرمانده لشکر) جداگانه‌ای قرار داد. زیرا تمرکز قدرت نظامی در دست یک فرمانده، ممکن بود به کسب نیروی عظیم و طمع در تاج و تخت و وارد آوردن فشار بر شاهنشاه منجر گردد. تقسیم مناطق تحت نفوذ هر اسپهبد به شرح زیر بود:
اسپهبد شرق افواج خراسان و سکستان و کرمان.
اسپهبد جنوب افواج پارس و خوزستان.
اسپهبد مغرب افواج عراق را تا سرحد دولت بیزانس.
اسپهبد شمال افواج ممالک ماد بزرگ و آذربایجان را بفرمان خود داشت.

اسپهبدان مأمورین مهم دولت بشمار می‌رفتند و هر کدام در قلمرو خود صاحب اختیار بودند و بر یک ربع مملکت حکومت می‌کردند و معاونی در اختیار داشتند، موسوم به مرزبان. مرزبانان فرمانفرمای ایالت‌ها بودند.[۱۹] همچنین یعقوبی ذکر کرده‌است که هر اسپهبد (فرمانده لشکر)، یکنفر پاذگوسپان تحت امر خود داشت.[۲۰]
سیاست‌های خارجی انوشیروان [ویرایش]

خسرو انوشیروان در برابر زیاده‌خواهی‌های رومی‌ها ایستاد، حبشهای‌ها را از یمن بیرون کرد، به یورش‌های هپتالیان به خاک ایران پایان داد، دانشگاه گندی‌شاپور را به کوشش وزیر خردمندش، بزرگمهر، رونق داد و سازمان اداری، مالی و ارتش پارس را بهبود بخشید. در نزدیک ۵۰ سال فرمانروایی انوشیروان (۵۷۹ - ۵۷۹ میلادی)، سرزمین ایران از سند تا دریای سرخ گسترش یافت.
عقد و نقض قرارداد صلح بین خسرو انوشیروان و یوستی نیانوس یکم [ویرایش]

نقشه روم در آغاز(سرخ) و پایان(نارنجی) امپراتوری یوستی‌نیانوس

با مرگ قباد در سال ۵۳۱ خسرو انوشیروان که به موجب وصیت و در دنبال تشبث‌ها و توطئه‌های بسیار به عنوان ولیعهد جای او را گرفت، خود را چنان با مسایل داخل درگیر یافت که امکان ادامهٔ جنگی که در سال‌های آخر سلطنت پدرش با روم در جریان بود، نیافت. یوستی نیانوس یکم هم که خود در غرب و در آفریقا درگیری‌های بسیار داشت نمی‌توانست قسمت عمدهٔ سپاه خویش را در آسیا نگهدارد. ازین رو با جلوس خسرو، طرفین در سال ۵۳۲ قراری برای صلح و اتحاد نهادند.[۲۱] متارکهٔ جنگی‌ای که یوستی نیانوس یکم با انوشیروان بست، هر چند موقت بود فرصتی برای هر دو طرف شد که به اصلاحات اجتماعی، وضع مقررات و قوانین جدید بپردازند.

انوشیروان در این زمان توانست نظمی به آشفتگی‌های اجتماعی بدهد و خزانهٔ حکومت را تقویت کرد. همچنان با تأمین نسبی عدالت و تقویت سپاه مرزهای خویش را در مقابل تاخت و تاز طوایف بدوی مجاور حفظ نموده، در برابر آنها استحکاماتی درست کرد.

همانگونه که توسعهٔ قدرت او باعث نگرانی بیزانس شد، کامیابی‌های یوستی نیانوس یکم در جنگ کارتاژ و آفریقا با وندال‌ها، و در جنگ ایتالیا با اقوام گوت شرقی، خسرو را از اینکه توسعهٔ قدرت بیزانس برای ایران مایهٔ زحمت و تهدید شود، نگران کرد. خسرو از قدرت روز افزون یوستی نیانوس یکم احساس خطر کرده و در نقض صلح، پیشدستی نموده و بهانهٔ اینکار را مداخلهٔ یوستی نیانوس یکم که بدون مشورت با وی بین حارث بن جبلهٔ غسانی و منذر بن نعمان لخمی حکمیت کرده بود، قرار داد.[۲۲]
جنگ اول با بیزانس [ویرایش]

نقشهٔ قلمرو ساسانی و بیزانس در سال ۵۶۲ میلادی

انوشیروان با لشکری بزرگ در سال ۵۳۹ میلادی از دجله و فرات گذشته و به سوریه وارد شد. شهرهایی که با دادن فدیه و هدایا نسبت به شاه اظهار انقیاد کردند، از غارت در امان ماندند اما شهر انطاکیه (در آن زمان این شهر معتبرترین شهر شام بود.) به سبب مقاومت سختی که نشان داد، عرضهٔ قتل و غارت شد. انوشیروان بدون اینکه دیگر در سوریه و بین النهرین با مقاومت قابل ملاحظه‌ای روبرو بشود، فاتحانه به تیسفون بازگشت. بعد از آن نزدیک به بیست سال این زد و خوردهای خونین بطول انجامید، که گاه پیروزی از آن ایران و گاه از آن بیزانس بود. عاقبت متارکه‌ای موقت و بار دیگر صلحی پنجاه ساله، در سال ۵۶۱ میلادی به این جنگ پایان داد و طرفین به اراضی سابق برگشتند.[۲۳]
برانداختن دولت هفتالیان [ویرایش]

قلمرو هفتالیان یا هیاطله در سال ۵۲۰ میلادی

پس از ختم جنگ روم، انوشیروان دولت هفتالیان را که در اثر حملهٔ یک قبیلهٔ ترک به سرداری سین جیبو یا سیلزیبول متزلزل شده بود، برانداخت. رود جیحون سرحد بین ایران و سرزمین خاقانات غربی ترک شناخته شد. این اولین باری بود که نام آنها در مآخذ غربی ذکر می‌شد. این خاقانات به زودی برای ایران دشمنی خطرناک‌تر از پادشاه هفتالیان گردید.[۲۴] سین جیبو سغد و بخارا و ولایات واقع در مشرق جیحون را از چنگ هفتالیان بیرون آورد و خسرو نیز که با آنان همدستی و اتحاد داشت، ولایات قسمت غربی را ضمیمه ایران کرد. ولایت باختر (بلخ) نیز به ایران الحاق یافت و گویی بدینگونه انتقام شکست و قتل پیروز یکم گرفته شد.[۲۵]
ساختن شهر رومیه برای کوچ یافتگان شهر انطاکیه [ویرایش]

جایگاه انطاکیه در ترکیهٔ کنونی

خسرو پس تسخیر انطاکیه (انتاکیا در جنوب ترکیهٔ امروزی) و به اسیر گرفتن مردم آن، در مجاورت تیسفون، شهری همانند انطاکیه بساخت که رومی‌ها آن را رومیه نامیدند و ایرانی‌ها آن را وه انتیو خسرو، یعنی شهر خسرو که بهتر از انطاکیه است. خسرو مردم انطاکیه را در آنجا مقر داد و یکی از مسیحیان اهواز را که براز نام داشت، به کارشان گماشت و بر اهل حرفهٔ شهر ریاست داد و این از روی رأفت با اسیران بود که به سبب همکیشی با براز انس گیرند.[۲۶]
تسخیر یمن و بسته شدن راه بازرگانی، دریایی روم [ویرایش]

قلمرو حکومت ساسانی در سال ۶۰۰ میلادی و نقشهٔ یمن در جنوب عربستان، برای بهتر دیدن تصویر بر روی آن کلیک کنید.

در زمان انوشیروان یکی از شاهزادگان خاندان حمیر که در یمن سلطنت داشت، بدربار ایران پناهنده شد و برای استرداد تاج و تخت از دست رفته، از انوشیروان استمداد کرد.

توضیح آنکه در اوایل قرن ششم میلادی حبشه ای‌ها (اتیوپی‌ها) که مسیحی بودند، یمن را تصرف کردند و پادشاه حبشه، ابرهه، سلطهٔ خود را در یمن محکم نموده و کلیساهایی در صنعا بنا کرد. امپراتور روم از این اوضاع خوشنود و انوشیروان ناراضی شد، این بود که از پناهنده شدن شاهزادهٔ مزبور استفاده کرده، وهریز نامی را با قشونی برای تصرف یمن فرستاد. این سردار در سال ۵۷۶ میلادی از راه خلیج فارس به یمن رفته و عدن را تصرف و حبشی‌ها را از یمن اخراج کرده و سلطنت خانوادهٔ حمیر را در یمن برقرار نمود. پادشاهان حمیر از این ببعد دست نشاندهٔ ایران گشتند، وهریز و سپاهیان ایرانی در آنجا مانده، با اهالی مخلوط شدند، چنانکه اعراب دورهٔ اسلامی آنها را ابناء می‌گفتند. [۲۷] این سرزمین تا ظهور اسلام همچنان در دست ایران باقی ماند. از آنجا که در این زمان بخاطر جنگ‌ها و فتوحات انوشیروان، تجارت ابریشم از راه زمین، برای روم مشکل شده بود، راه دریایی‌ای که از طریق سیلان و دریای هند به یمن و بنادر جنوب عربستان می‌آمد، اهمیت یافته بود. به همین جهت بیزانس برای تسلط بر یمن اهمیت خاصی قائل بود.از این رو فتح یمن به وسیلهٔ ایران، در عین حال جوابی بود که خسرو به مذاکرات تحریک آمیز و ماجراجویی‌هایی می‌داد که از چندی پیش، بین بیزانس و خاقان ترک بر ضد ایران در جریان بود.[۲۸]
شروع جنگ مجدد با بیزانس و تسخیر قلعهٔ دارا بدست انوشیروان [ویرایش]

طرحی از خسرو انوشیروان در حال شکار.

اقدام خسرو در راندن حبشی‌ها از یمن برای یوستین دوم که از سال ۵۶۵ میلادی جانشین یوستی نیانوس یکم امپراتور قبلی شده بود، همچون تجاوز به حریم نفوذ بیزانس تلقی می‌شد.

پس از بسته شدن راه بازرگانی یمن طبیعی بود که بیزانس برای تجدید فعالیت راه زمینی به مذاکره با ترکان وادار شود، بالاخره بدنبال مذاکرات طولانی با خاقان ترک که نامش دیزابول بود، وی متعهد شد در جنگ با ایران در کنار بیزانس قرار بگیرد. یوستین دوم پادشاه بیزانس برای شروع جنگ لشکری به نصیبین فرستاد ولی خسرو که فرماندهی جنگ را برعهده داشت نصیبین را از محاصره نجات داده، انطاکیه را آتش زد و حتی قلعهٔ شهر دارا را هم گرفت. برای یوستین دوم ضربت دشمن با چنان لطمهٔ روحی همراه شد که از خجالت کارش به جنون کشید و خود به ناچار، استعفا داد. تیبریوس دوم کنستانتین جانشین او نیز، چاره‌ای جز درخواست صلح نداشت.

در پیشنهاد صلحی که داده شد قسطنطنیه آماده بود گرجستان و ارمنستان را به ایران واگذارد و بجای آنها قلعهٔ شهر دارا را که فقدانش باعث استعفای یک امپراتور شده بود، بازپس ستاند. نزدیک بود درین باره توافق صورت گیرد که ناگهان خسرو در سال ۵۷۹ میلادی وفات یافت
 


|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
عیلام باستان
سه شنبه 5 ارديبهشت 1391 ساعت 10:44 | بازدید : 497 | نوشته ‌شده به دست ربیع اله نوری | ( نظرات )

تاریخ عیلام
● عیلامیان
ایلامیان یا عیلامی ها مجموعه اقوامی بودند که از هزاره چهارم تا هزاره نخست پیش از میلاد، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب باختری پشتهٔ ایران فرمانروایی داشتند.
بر حسب تقسیمات جغرافیایی سیاسی امروز، ایلام باستان سرزمین های خوزستان، فارس، ایلام و بخش هایی از استان های بوشهر، کرمان، لرستان و کردستان را شامل می شد.
ایشان نه آریایی بودند و نه سامی و زبانشان زبانی تکخانواده است. بعنی خویشاوندی آن با هیچ خانواده زبانی در جهان اثبات نشده است. ولی برخی از دانشمندان زبان آنها را با زبان دراویدیان هند هم خانواده می دانند.
ایلامیان فاقد خصوصیت هایی بودند که بتوان نام امپراتوری را برای گستره فرمانروایی ایشان به کار گرفت. امپراتوری، بیشتر به نظام سیاسی گفته می شود که توانسته باشد، مردمان متفاوت و متعدد را در یک واحد سیاسی، هماهنگ سازد و آنها را زیر چیرگی یک نظام مرکزی درآورد. در صورتی که پادشاهی ایلام در اوج برتری اش، سیادتی زودگذر بر بخش هایی از میان دو رود (بین النهرین) داشته و حتی تمامی پهنه سرزمین ایران آن روزی را هم شامل نمی شده است. هر چند پادشاهی ایلام اتحادی از ایلات و طوایف منطقه را شامل می شد، اما چنین اتحادی لزوما" به معنی امپراتوری نبوده، خواننده را به دچار اشتباه می سازد.
گفتنی است که اطلاعات ناقص ما از جغرافیای تاریخی ایلام، ناشی از کمبود مدارک و اسناد مکتوب و نیز عدم آشنایی با تمامی سرزمین های این پادشاهی است. و هنوز هم نمی توان مکان دقیق شمار اندک شهرهای ایلامی را که در متون کهن از آنها یاد رفته، به درستی تعیین نمود. از سوی دیگر گستردگی جغرافیایی ایلام در منابع باستان، با توجه به شرایط سیاسی و رویکرد نویسندگان باستان، همواره به یکسان یاد نشده است، و این که نویسنده از میان دو رود، شوش یا زاگرس بوده باشد، به تفاوت حدود این قلمرو را ذکر کرده اند. البته نوشتار و نقش های برجسته به دست آمده، حضور ایلام را در سرتاسر خوزستان، از جنوب تا لیان و از خاور تا انشان نشان می دهد ؛ در عین حال، هرگاه ایلامی ها قدرت و فرصتی یافته اند، نقشی را در سیاست میان دو رود هم ایفا نموده اند و حتی بر بخش هایی از آن سرزمین، اگر چه کوتاه مدت، فرمان راندند.
مناطق ایلامی مرتفع به خوبی شوش شناخته شده نیستند، زیرا بررسی و حفاری در این مناطق تنها در چند ساله اخیر است که اندکی قوت گرفته و به صورت منظم و علمی دنبال شده است؛ هم از این رو، در این مقاله ها تأکید کلی بر فرهنگ ایلامی، مختص به فرهنگ جلگه خوزستان و به ویژه شوش دارد.
● ریشه شناسی
عیلامیان خود، سرزمینشان را هالتامتی می خواندند. اکدیان واژه هالتامتی را بر اساس قواعد زبان خود علامتو تلفظ می کردند و این واژه در تورات به صورت علام (Elam) نگاه داشته شده است. علامتو در زبان اکّدی به معنای سرزمین مرتفع است. در حقیقت سرزمین های نیمه کوهستانی غرب ایران که در بعضی جاها ارتفاع چندانی نیز از زمین نداشتند برای ساکنان جلگه های پست عراق کنونی سرزمین مرتفعی محسوب می شد. این نام تا سده ۱۳م پ.م به این ناحیه اطلاق می شده اما از آن زمان به بعد در سنگ نبشته های عیلامی و بومی آن را "انشان سوسنکا" یا سرزمین "انشان و شوش" نامیده اند؛ علت پیدایش این نام به ظاهر به قدرت رسیدن حکومت ایالت انشان بوده که بر نواحی اطراف نیز استیلا یافته بود.
در سنگ نبشته های دوران هخامنشی از انشان با عنوان انزان یاد شده است، اما بابلی ها و آشوری ها هنوز هم آن سرزمین علام می خواندند. هخامنشیان چون با ایالت اوژ (هوز) که قسمتی از کهکیلویه امروزی را شامل می شده همجوار بوده اند، سرزمین عیلام را به نام اوژ می خواندند و به همین سبب در متن پارسی سنگ نبشته های آنان هم هر جا که سخن از این سرزمین رفته، به صورت اوژ ثبت است. این واژه در نوشتار های ایلامی به دو صورت خوز و اوز خوانده می شده است.
مورخان یونانی گفته اند که در ناحیه خاوری شهر کنونی اهواز، مردمانی به نام اوکسی ساکن بوده اند. این واژه، یونانی شده «اوژ» است.
در زبان پهلوی، وازه «اوژ» پارسی به صورت «هووج» تلفظ شده است.
در زبان ایرانی باستانی تغییر حرف "ه" به "خ" معمول بوده که نمونه های آن را می توان در «هور زمیه» = خوارزم و «هور» = خور(شید) دید.
امروزه، نام های هالتامتی و اوژ، در واژگان ایالاتی چون ایلام و خوزستان (به معنی سرزمین خوز ها) نگاه داشته شده است.
● دودمان آوان
عیلام از زمان های کهن روابط نزدیک با سومر داشت؛ روابطی که گاه دوستانه و زمانی خصمانه بوده است. دولت های کوچک عیلامی تقریبا همزمان با دولت های تازه سومر در هزاره سوّم پیش از میلاد پایه گذاری شدند. بسیاری از آنها را به نام می شناسیم؛ همچون: «آوان»، «آدامشول» (یا همان هالتامتی، به زبان عیلامی=عیلام)، «سیماش»، «باراخسه» یا «باراهشی»، «شوش» و ... .
«آوان» در سراسر دوره نخستین تاریخ، سرآمد شهرهای خاور زمین بود. شوش در آن زمان تنها از اهمیت تجاری برخوردار اما، سرنوشت سیاسی آن گره ای سخت با سرنوشت آوان خورده بود.
«آوان» همچنین یکی از شهرهای کهن ناحیه عیلام بوده که موقعیت آن بدست نیامده است؛ برخی بر این باورند که در شمال شهر شوش یا حتی در جنوب لرستان، نزدیک دزفول قرار داشته است.
دودمان آوان، نخستین دومان دوره تاریخی عیلام است. «پلی» (Peli) این دودمان را در ۲.۴۷۴ ق.م پی افکند. جانشینان او را که همگی عیلامی خالص بودند، تنها به نام می شناسیم. «تاتا»، «اوکو تاهش»، «هی شود»، «شوشون تارنا»، «ناپی ایلخوش» و «کیکو سیمه تمتی». البته این ها برای ما چیزی مگر مشتی اسم نیستند.
اما با هشتمین پادشاه از این دودمان، یعنی «لوهی ایشان»، و نیز جانشین او «هیشپ راتپ»، برای نخستین بار به روشنایی کامل تاریخ عیلام گام می نهیم. زیرا این دو پادشاه، هم دوره با یکی از جالب ترین شخصیت های روزگار باستان، یعنی «سارگن»، پادشاه اکّد (۲.۳۳۴ ۲.۲۷۹ ق.م) بودند.
او در پی دو حمله به کوهنشینان عیلامی، شهرهای بسیاری را به تسخیر خود درآورد. این گونه به نظر می رسد که «لوهی ایشان» شاه آوان، در جنگ با سارگن اکّدی کشته شده باشد، زیرا کمی بعد، «هیشپ راتپ» را می بینیم که خراجگذار جنگاور اکّد شده است و از آنجا که یک استوانه از سارگن در شهر شوش یافت شده است می توان گفت که شاید این شهر نیز به تسخیر پادشاه اکّد درآمده بود.
پس از درگذشت سارگن، دولت آوان نیز همچون دیگر شهر دولت ها، در برابر «ریموش» شاه تازه اکّد (۲.۲۷۹ ۲.۲۷۰ ق.م)، شورش کرد. کوهنشینان اگرچند در برابر ریموش دلیرانه درایستادند، اما او نیز همچون سارگن، فاتحی بزرگ بود و سرانجام توانست همه شورش ها را فرونشاند و حتی شوش نیز به دست رزم آوران ریموش افتاد.
احتمال دارد که «هِلو» شاه بعدی دودمان آوان، بمنظور رویارویی با قدرت امپراتوری اکّد، به «انشان» و «شریهوم» لشکر کشیده باشد، زیرا «مانیشتوسو» سوّمین شاه اکّد (۲.۲۷۰ ۲.۲۵۵ ق.م)، سپاهیان خود را به آن ناحیه فرستاد، و «هِلو» شاه شکست خورده عیلام را به اکّد برد.
در دوران پادشاهی «نارام سین» شاه اکّد (۲.۲۵۵ ۲.۲۱۸ ق.م)، شوش که همواره تحت تأثیر تمدّن سومر بود، به سرعت زیر تأثیر اکّد قرار گرفت؛ در این دوره، زبان اکّدی تا اندازه ی زیادی جای زبان عیلامی را می گیرد و حتی نام های افراد نیز به طور عمده، سامی می شود.
در دیگر نواحی عیلام بزرگ، زبان و فرهنگ بومی دست نخورده به جا ماند و دلیل آن، پیمانی است میان یک پادشاهی بومی، به احتمال زیاد «هیتا» شاه بعدی آوان، با «نارام سین»، که به زبان عیلامی نوشته شده است. این پیمان با یاری از خدایان گوناگون آغاز می شود و در پی آن، سوگندی می آید که متن آن چنین است: «دشمن نارام سین دشمن من، دوست نارام سین دوست من است». فرمانرای عیلامی آشکارا تابعیت خود از پادشاه اکّد را می پذیرد.
نارام سین که می دانست خدمت صادقانه در طی سال های دراز را چگونه پاداش دهد، «انام مونه»، شخصی را که پیش از آن تنها ایشاکو (فرماندار) ی شوش بود، «شاکاناکو» (فرمانروا) ی عیلام گرداند. شاید مقامی که وی رها کرده بود (فرمانداری شوش)، به دست عیلامی شایسته و با کفایتی به نام «پوزور اینشوشیناک» افتاده باشد. این شاهزاده که دوست داشت خداونان خویش را خشنود سازد، در آغاز سنگ نبشته های خود را به زبان اکّدی می نوشت، اما چندان نگذشت که در کنار زبان اکدی، زبان پیش از عیلامی را نیز به کار بست.
پس از چندی، شاید با مرگ یا برکناری «انام مونه»، پوزور اینشوشیناک را در مقام شاکاناکوی عیلام می بینیم. این سمت تازه که افزایش قدرت وی را نیز در پی داشت، او را به دست زدن به فتوحات خارجی کشاند. دور نیست که وی به نارام سین اعلام کرده که تنها به مطیع ساختن دست نشاندگانی می پردازد که از اطاعت خداوند اکّد سرپیچیدند.
او خود می گوید که چون «کیماش» و «هورتوم» به جنگ با او پرداختند، وی آنان را بشکست و «هوپ شانا» را را غارت کرد. از این رو به احتمال فراوان نارام سین فردی احتیاط کار بوده زیرا پوزور اینشوشیناک وارد سرزمین هایی شده بود که دست کم، به طور اسمی در قلمرو شاه اکّد قرار داشت. فرمانروای عیلام همچنین مدعی است که سی شهر دیگر را بگشود. از این شهر ها به «کاشِن» اشاره می کند که نخستین اشاره تاریخی به سرزمین کاسی ها است و «گوتو»، که به طور مسلم به تماس با گوتیان اشاره دارد.
غنایمی که از شهر های تسلیم شده گرفته می شد، شوش را توانگر ساخت و او، نیایشگاه تازه ای برای اینشوشیناک، خدای شهر شوش ساخت.
هنگامی که در اکّد، نارام سین جای خود را به «شارکالیشاری» (۲.۲۱۸ ۲.۱۹۳ ق.م) داد، فرمانروای عیلام با یک کینه جویی اعلان استقلال کرد. او با «زاهارا» یعنی سرزمینی که در گذشته، عیلام و براهشی را در برابر ریموش یاری داده بود، متحد گردیده و در آغاز پادشاهی شارکالیشاری، به سرزمین اکّد تاختن اورد. سپاهیان او تنها پس از رخنه در ناحیه «اوپیس» (در مرکز اکّد)، پس رانده شدند. پوزور اینشوشیناک که از این پیروزی جانی گرفته بود زیرا به سلامت بازگشتن از سرزمین پادشاه اکّد، شاه چهار بخش جهان را نمی شد کمتر از پیروزی دانست، بیدرنگ بعنوان جانشین «هیتا»، تاج شاهی اوان را بر سر نهاد.
در این میان، گوتیان نیز سر به شورش برداشتند. آنان نیز با نیرویی که درایستان در برابر آن امکان نداشت، به سرزمین های سومر و اکّد هجوم اوردند. شارکالیشاری دلیرانه کوشید تا جلوی این موج را بگیرد، اما کوشش های او سودی نبخشید و او خود، شکار گوتیان شد.
مقارن این روزها، عیلامیان و دودمان «آوان» نیز از صحنه تاریخ خاورزمین بیرون می روند. پوزور اینشوشیناک دوازدهمین و آخرین پادشاه آوان بود و با زوال ناگهانی او، این سرزمین در تاریکی فرو رفت. چنین می نماید که عیلام نیز همانند سومر و اکّد زیر موج گوتیان فرو رفته باشد.
● دودمان سیماش
پس از فروپاشی قدرت گوتیان در میان دو رود (۲.۱۱۳ ق.م)، در سرزمین های عیلامی نیز که گویا از زیر سلطه بیرون رفته بودند، دودمان های محلی سربرآوردند. یکی از این دودمان ها، دودمان سیماش بود که «گیرنامه» آن را پی افکند.
همزمان، بوجود آمدن دولتی نیرومند در باختر عیلام، یعنی دودمان سوّم اور، تا مدّتی اجازه هر گونه قدرت نمایی را از دودمان سیماش و دیگر عیلامیان می گرفت. تاخت وتاز های شولگی دوّمین شاه دودمان سوّم اور (۲.۰۹۵ ۲.۰۴۷ ق.م) به سرزمین های عیلامی، در عمل آنها را خراجگذار و تسلیم دولت اور ساخت و حتی شوش و انشان به طور کامل زیر فرمان شاه اور بودند و می توان گفت که عیلام، به تمام معنی یکی از ولایات اور گردید.
تنها در دوران پادشاهی «گیمیل سین» (۲.۰۳۸ ۲.۰۲۹ ق.م) چهارمین شاه دودمان سوّم اور بود که سیماش توانست بعنوان یک دولت مستقل، به رونق و شکوفایی خود ادامه دهد. در این سرزمین، در پی «گیرنامه»، «تازیتا ی یکم»، «اباراتی»، و «تازیتا ی دوّم» به پادشاهی رسیده بودند.
«انبی لوهان» پادشاهی بعدی سیماش، هم دوره با «اِبی سین»، واپسین شاه دودمان سوّم اور (۲.۰۲۹ ۲.۰۰۴ ق.م) بود. ناتوانی اِبی سین از یک سو و سربرافراشتن دودمان های محلی نیرومند در سومر و اکّد و عیلام از سوی دیگر، موجب زوال قدرت دودمان سوّم اور گشته بود. در ۲.۰۰۷ ق.م، انبی لوهان از سیماش رهسپار زمین های پست عیلام شد و وارد شوش گردید. اِبی سین همچون پادشاهی راستین به رویارویی مهاجم شتافت و او را شکست داد. او پس از این پیروزی می گوید که در یک روز سرزمین «اواک»، و شهر های «آدامدون» و «شوش» را از پای درآورد و انبی لوهان را به اسارت گرفت.
اما نادیده گرفتن وجود سیماش نیز ممکن نبود. پادشاه بعدی آن به نام «کینداتو» باری دیگر شورش کرد. شوش را بگرفت و سلطه او مطلقه و استبدادی بود. اما وی تدبیر ماهرانه ای اندیشید و پیش از همه، به قربانی کردن برای خدای محلی اقدام نمود. دبیران بعدی می گویند که وی از سر دینداری و پارسایی، نیایشگاه اینشوشیناک را بازسازی کرد. در این میان، سرزمین های دیگری را که در گذشته زیر سلطه اور بودند به سوی خود کشاند. برای نمونه، «هوهونوری» از فرمان اِبی سین سرباز زد. کینداتو سزمین هوهونوری را «کلید گشودن سزمین عیلام» و در جای دیگر «کلید گشودن سرزمین انشان» می نامد.
سرانجام مردم عیلام، یا انشان و سیماش، به اور تاختند، و اِبی سین، واپسین پادشاه اور را همراه با خدایش ناننار، به انشان بردند (۲.۰۰۴ ق.م).
نمی دانیم کینداتو از این پیروزی چه غنیمتی آورد. نام او چنان به سرعت از یاد آیندگان رفت که افتخار فتح او را انکار کردند و ویران سازی اور را به دیگری نسبت دادند.
در سیماش کینداتو تسلیم «ایدادو ی یکم» شد. ایدادو به احتمال فراوان دوره کار خود را با سمت ایشاکوی شوش آغاز کرد؛ سپس هم ایشاکوی شوش و هم شاکاناکوی سرزمین عیلام گردید و سپس، به عنوان شاه سیماش یا چنانکه خود می گوید، «شاه سیماش و عیلام» دست یافت.
با سقوط پادشاهی اور، شهر کشور های کوچک سومری، آن استقلال محلی را که پیش از وحدت این سرزمین به دست دولت اور از آن برخوردار بودند، بازیافتند. یکی از این پادشاهی ها، دولت شهر «ایسین» بود. «گیمیل ایلیشو» جانشین بنیان گذار دودمان ایسین (۱.۹۸۵ ۱.۹۷۵ ق.م) به ما می گوید که «ناننار»، خدای شهر اور را از انشان بازآورد. وی نمی گوید که آیا این کار را با توسل به نیروی نظامی انجام داده یا به تدبیر سیاست، اما در همان روزها، در سیماش، کینداتو تسلیم ایدادو می شود.
ایدادو اینشوشیناک به احتمال فراوان دوره کار و فعالیت خود را با سمت ایشاکوی شوش آغاز کرده بود. سپس هم ایشاکوی شوش و هم شاکاناکوی سرزمین عیلام گردید و سرانجام، بعنوان ایدادو ی یکم، شاه سیماش یا چنانکه خود می گوید «شاه سیماش و عیلام» گردید.
«تان روخوراتیر» (۱.۹۹۰ ۱.۹۷۰ ق.م) پسر ایدادو نیز، دوره فعالیت خود را در مقام ایشاکوی شوش آغاز کرد و سرانجام هشتمین شاه سیماش شد. او با ازدواج با «مِکوبی»، دختر «بیلاما» ایشاکوی اِشنوننا (ح. ۱.۹۷۵ ۱.۹۶۰ ق.م)، بیدرنگ وارد زندگی و دسیسه های سیاسی سومر شد.
نهمین شاه سیماش «اباراتی دوّم» (۱.۹۷۰ ۱.۹۶۰ ق.م) بود که به احتمال او نیز با پشت سر گذاشتن مناصب پایین تر به پادشاهی رسید. پس از او، «ایدادو ی دوّم» (۱.۹۶۰ ۱.۹۲۹ ق.م) پسر تان روخوراتیر، از بخت بهتری برای پادشاهی برخوردار بود. او نیز زندگی سیاسی اجتماعی خود را با سمت ایشاکوی شوش آغاز کرده بود.
در این میان، پادشاه نیرومندی به تخت یکی از چندین پادشاهی ناحیه سومر و اکّد برآمده بود. او «گونگونوم» (۱.۹۳۳ ۱.۹۰۶ ق.م)، شاه لارسا بود. او پس از نشستن بر تخت شاهی، بیدرنگ برای کشورگشایی رهسپار شمال خاوری شد. در این ناحیه، شهر «دِر» هنوز از استقلال برخوردار بود. گونگونوم به سرعت بر «آنوموتابیل» پادشاه آن شهر پیروز شد و او ره به مرتبه شاکاناکو فرود اورد و سپاهیان دِر را به لشکریانی که خود از لارسا آورده بود ملحق ساخت.
در سال ۱.۹۲۹ ق.م، گونگونوم برای ویران کردن شهر «باشیمو»، در کوههای خاوری رخنه کرد. این اقدام، یک حمله سرراست به ایدادو ی دوّم شاه سیماش بود.
از انگیزه هایی که این جنگ را برانگیخت چیزی نمی دانیم. اما انگیزه این جنگ هر چه بود، این قدر پیداست که بهنگامی که گویا پادشاهی سیماش در اوج توانایی بود، این جنگ پی آمدهای ناگواری برای عیلام به بار آورد.
کتیبه اکّدی آنوموتابیل شاکاناکوی دِر که در ۱.۹۲۷ ق.م نوشته شده است می گوید که چطور گونگونوم، مردم انشان، عیلام و سیماش را گردن زد، و چگونه براهشی را ویران ساخت. خود ایدادو شاه سیماش ناگهان ناپدید می گردد.
همه این ها چنان بسرعت روی داد که در دوره های بعدی بسیاری از دبیران عیلام درباره آنها حیران و سردرگم ماندند. آنان، نام دو پادشاه را که تصور می رفته پس از ایدادو ی دوّم به تخت برآمده باشند به دست می دهند. این دو پادشاه یکی «ایدادو ناپیر» (ایدادو خداست» و دیگر «ایدادو تمتی» (ایدادو خداوند است) بودند. اما از ظاهر این نام ها به طور کامل پیداست که نام هایی ساختگی اند. در اثبات دروغ آن دبیران عیلامی که در کوششی میهن دوستانه، اما با تحریف تاریخ، می خوایتند چنان فرانمایند که دودمان شاهی همچنان به فرمانروایی ادامه می دهد، لوحی در شوش پیدا شده که آغازگاه تاریخگذاری شانزدهمین سال پادشاهی گونگونوم در سال ۱.۹۱۶ ق.م بر آن نقش بسته است. هیچ توضیحی نمی توان داد مگر آنکه گونگونوم فرمانروای لارسا، ایدادو شاه سیماش را در جنگ بشکست و بکشت، و شوش را ضمیمه قلمرو امپراتوری رو به رشد خود کرد.
بدین ترتیب پادشاهی عیلام بسرعت فروپاشید، دودمان سیماش برافتاد، و بخشی از عیلام زیر سلطه بیگانه درآمد.
● دودمان اباراتی
دیدیم که در روزگاران نخستین، قدرتی تواناتر از هر قدرتی که در سومر قرار داشت، به ظاهر در بلندی های عیلام حکومت می راند. پیدایش دودمانی در آوان را که هم دوره با پادشاهان اکّد بود دنبال کردیم و فروپاشی هر دو را پس از تهاجم سپاهیان گوتیوم پی گرفتیم. دیدیم که به موازات دودمانی که پس از سال های سخت و سیاه فرمانروایی گوتیان در اور واقع در سومر سربرآورد، دودمان دیگری در سیماش که سرزمینی عیلامی بود فرمانروایی داشت که سرانجام حکومت اور را برانداخت. پس از آن دیدیم که آخرین شاه سیماش خود اسیر یکی از پادشاهان سومر گردید و عیلام باری دیگر، فرمانگذار مهاجمی جنگجو شد.
اکنون با عیلامی مغرور دیدار می کنیم که حتی هنگامی که سرزمین خودش سراسر اشباغ از فرهنگ سومری بود، سرزمین سومر را در تصرف خویش نگه داشت.
تاخت و تاز های اَموری ها به میان دو رود (میانه سده بیست و یکم ق.م)، تهاجم «ایلو شوما» شاه آشور (ح. ۱.۹۰۵ ۱.۹۰۶ ق.م) به سرزمین سومر، پایه گذاری دودمان نخست بابل (۱.۸۹۴ ق.م)، نبردهای پی در پی پادشاهان بابل و لارسا با اَموری ها، موجب آشوب و اغتشاش در میان دو رود شد.
این آشوب و اغتشاش در ناحیه میان دو رود باری دیگر به عیلام آزادی کامل داد؛ و در این سرزمین، دودمانی به قدرت رسید که به اندازه دودمان نخست بابل، که آوازه ای بلند دارد، دوام آورد و به تقریب، به اندازه آن اهمیت داشت. این دودمان را «اباراتی» پی افکند (۱.۸۶۵ ق.م)؛ لقب کامل اوف «شاه انزان و شوش» بود و این دودمان را به نام پایه گذار آن، «دودمان اباراتی» می نامیم.
● عیلام در اوج
اگر چند فتوحات «شیلهاها» (۱.۸۴۵ ۱.۸۳۱ ق.م) پسر اباراتی بر ما ناشناخته است، اما نسلی در پی نسل دیگر تبار خود را به او می رساندند و خاطره فعالیت های او را یاد می کردند. او بود که شاهان کوچک محلی ساخت و بالاترین لقب در آن سرزمین را که از آن خود او بود، «سوکل ماه» (پیک برکشیده) خواند. این لقب اهمیتی بیش از «شاه» داشت که به احتمال به ارتباط پادشاه با خدایان اشاره می کند و شاید معنی «پیامبر» و یا حتی «فرشته» بدهد.
«شیلهاها» استفاده از لقب دیگری به نام «آدا» (پدر) را نیز آغاز کرد. بیگمان این لقب به رابطه پادشاه با مردم عیلام اشاره دارد. لقب سوّم، یعنی «شاه» بر شخصی که از سوی عیلام به حکومت شهرهای سومری منصوب می گشت، گفته می شد.
همچنین مناصبی چون «سوکل عیلام و سیماش» و «سوکل شوش» را نیز برقرار ساخت. واژه سوکل به معنی «وزیر» یا «تام الاختیار» است؛ و چون شوش شهری اکّدی شده بود، سوکل آن کمترین اهمیت را در قلمرو سرزمین عیلام داشت. با این همه او می توانست امیدوار باشد که به قدرت برسد؛ زیرا شیلهاها سیاست نزدیک شدن گام به گام به تاج و تخت را که در دوره های گذشته رواج داشت، بار دیگر برقرار ساخت. با درگذشت «سوکل ماه»، سوکل عیلام و سیماش خود سوکل ماه می گردید؛ سوکل شوش که اغلب وی را شاه شوش نیز می نامیدند، تا سمت سوکل عیلام و سیماش بالا می رفت و از سوی سوکل ماه، سوکل تازه ای برای شوش انتخاب می گردید. این شخص نیکبخت که به احتمال عضو فرودستی بوده است، با این گزینش سوکل ماه احتمال داشت بی آنکه کمتری خطری متوجه او شود، به تاج و تخت شاهی برسد.
در دوران پادشاهی «شیلهاها»، «شیروک دوه» سوکل عیلام و سیماش و «شیموت وارتاش» سوکل شوش بود.
در سرزمین سومر، این نه «شیلهاها» بلکه پسرش «کودورمابوک» بود که بلند آوازه گردید. این عیلامی در حدود ۱.۸۴۰ ق.م در شهر «اموتبال» از نواحی اطراف «لارسا» مسکن گزید و استقلال آن شهر را تهدید کرد. «سین ایقیشام» که تازه پادشاهی خود را در لارسا آغاز کرده بود کوشش چندانی در مبارزه علیه «کودورمابوک»، بمنظور اخراج وی از «اموتبال» نکرد، اما سال بعد به او حمله نمود.
تهاجم شاه لارسا با حمله به نواحی «کا ایدا» و «نازاروم» آغاز گردید (۱.۸۳۹ ق.م). کودورمابوک برای تلافی تهاجم «سین ایقیشام» با دولت ایسین که «زامبیا» (۱.۸۳۶ ۱.۸۳۳ ق.م) بر آن پادشاهی می کرد متحد گردید، «سین ایقیشام» در جنگ شکست خورد (۱.۸۳۵ ق.م) و کودورمابوک از سوی دولت عیلام، شخصی به نام «سیلی اَدَد» را به عنوان فرماندار لارسا تعیین کرد.
تنها یک سال بعد (۱.۸۳۴ ق.م) شاید چون «سیلی اَدَد» جرئت ورزید که در قواعد تاریخگذاری خود را «شاه» بخواند، بیدرنگ از مقام خویش برکنار گردید و «واراد سین» پسر کودورمابوک به جای او بر تخت شاهی لارسا نشانده شد. چند سالی پسر به طور اسمی پادشاه بود اما اختیار واقعی در دست پدر بود.
در سال ۱.۸۳۲ ق.م، «کازالو» و ناحیه مجاورش «موتیبال» مورد تهاجم لارسا قرار می گیرند، و «سابیوم» پادشاه بابل (۱.۸۴۴ ۱.۸۳۰ ق.م)، «کازالو» را می گشاید. این رویداد از اهمیت زیادی برخوردار است. چرا که یا باید گفت «سابیوم» متحد عیلامیان در برابر خطر مشترک آمورویی ها بوده و یا آنکه دست نشانده عیلامیان بوده است. پس از آن کودورمابوک خود گزارش می دهد که چگونه سپاهیان کازالو و اموتبال را به دم تیغ سپرد و موجودیت کازالو را که در جنگ بشدت آسیب دیده بود تضمین کرد.
از سال ۱.۸۳۱ ق.م، کودورمابوک به ناگاه از صحنه سیاست لارسا ناپدید می گردد. شاید وی را پس از درگذشت شیلهاها به عیلام فراخواندند؛ اما با به تخت نشستن خودبخودی «شیروک دوه» بر مسند سوکل ماه عیلام، و «شیموت وارتاش» بر سریر سوکل عیلام و سیماش، دیگر به حضور او نیازی نبود. شاید به او برای نامگذاری سوکل تازه شوش، «سیوه پالار هوپاک» نیاز داشتند، اما این حق نیز تنها به سوکل ماه تازه تعلق داشت. به هر تقدیر، در سراسر دوازده سال یاقیمانده پادشاهی وارادسین در لارسا، کارها همه به دست پسر سپرده شد.
درباره پادشاهی «شیروک دوه» (۱.۸۳۰ ۱.۸۱۰ ق.م) اطلاعی در دست نیست. اما چنین می نماید که «شیموت وارتاش» سوکل عیلام و سیماش در سمت خود درگذشت؛ «سیوه پالار هوپاک» ترفیع مقام یافته جانشین او شد، و «کودوزولوش یکم» نیز سوکل شوش گردید.
با درگذشت وارادسین (۱.۸۲۲ ق.م) در لارسا، فرزند دیگر کودورمابوک به نام «ریم سین» پادشاه لارسا می گردد (۱.۸۲۲ ۱.۷۶۳ ق.م). پادشاهی شصت و یک ساله ریم سین نشان می دهد که بهنگام نشستن بر تخت شاهی بیگمان کودکی خردسال بوده؛ و کودورمابوک، با به تخت نشستن او، باری دیگر در صحنه سیاست آشکار می گردد و ارتباط او با ریم سین، حتی استوارتر از رابطه اش با وارادسین بوده است.
در این میان، در سرزمین سومریان، «ریم سین» عیلامی، دست به کارهای بزرگی زد و علیه دولت شهرهای «اوروک»، «ایسین»، «بابل»، «راپیلوم» و «سوتیوم» وارد نبرد شد (۱.۸۰۷ ق.م). او مدعی است که بر همه آنها غلبه کرده است.
با غلبه «ریم سین» بر «نابی ایلیشو» که تازه پادشاهی خود را در اوروک آغاز کرده بود، شهر اوروک به تسخیر ریم سین درآمد و دولت آن سقوط کرد (۱.۸۰۲ ق.م). پیروزی ریم سین بر ایسین (۱.۷۹۲ ق.م) فتح راستینی بود. اما وی، حمورابی را که در همان سال به تخت بابل برآمده بود به حساب نیاورد چرا این قانون بخش بیباک، پس از نشستن بر تخت شاهی، بیدرنگ سیاست توسعه طلبی را آغاز کرده بود.


|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد